هفت سال هست که ازدواج کردم
تا دوسال اول بچه نمیخواستم
بعد دوسال که تصمیم به بارداری گرفتم
ناگهان خیل عظیمی از بیماریها به سمت من اومد...
چه تلخ بود اون روزها..
حوری که دکتر گفت بخاطر بارداری نباید بچه دار شی تا ۲ سال حداقل
باید دارو بخوری...
فقط خدا میدونه چه سخت بود وقتی میبینی اونایی که بعد تو ازدواج کردن و همه دارم مادر میشن و تو رو به چشم یک نازا عقیم میبینن و رو در روت برات دعا میکنن..
اون روزا حال روخیم افتضاح بود
اگر آستانه تحمل ۱۰۰ بود من رو هزار بودم..
هزار حور مریضی گرفتم
که آخرش فهمیدم همش از اعصابم بود
این استرس بود که هر روز تو بدن من یه جور خودشو نشون میداد