سلام
برادرشوهرم خونه خریده تمام خانواده .بردارها و خواهرهارو امشب شام دعوت کرده خونشو ببینیم و کادو بدیم .اصلا دوس ندارم خیلی شلوغ میشه .خواهرشوهرام شروع میکنن حرف زدن و تیکه انداختن .نو شوهرم ادمهای کم حرفی هستیم اصلا هماهنگ نیستیم
شوهرمم امروز از صبح شیف بوده تا ۸ واقعا دیگه نای حرف زدن نداره .
برام خیلی سخته و غیر قابل تحمل وقتی اینا همگی یجا جمع میشن .
فقط زود بگذره
چکار کنم اون چندساعت بگذره
نمیشه نرم
بعدا میگن حسودیش اومده خونه خریدیم یا برا کادوش بوده