منکه میگم از هورمونامه
واسه پسرم هم همین جوری بودم
باور میکنی صبح از پنج پا شدم رفتم دستشویی یه ساعت نشستم گریه کردم فقط یه لحظه به ذهنم اومد خدایی نکرده پسرم بمیره من چیکار کنم
بعد اومدم نشستم فیلم دیدن واسه اونم باز گریه کردم
فقط یواشکی گریه میکنم که کسی نگه این دیوونه شده
بیخیالش زمان میگذره خوب میشیم طبیعیه به خاطر حسهای مادرانه است
راستی مبارک باشه اسمش رو چی گذاشتین