خوب
خدا رو شکر
چرا نار احتی پس؟
امروز رفتم جایی که کارآموزیمو تموم کردم یه نامه ازشون بگیرم،لازم داشتم،الان یه هفتست دوباره کمیی لکنت گرفتم
نمیدونم دلیلش چیه
مدیر اونجا هی گیر میداد تو چت شده چرا یجوری حرف میزنی تو مثلا لیسانسی،درحاالیکه ۴نفر دیگه هم اونجا نشسته بودن،لکنتم به حدی کمه که حتی متوجه نشده بود لکنته میگفت تو فارسی ؟؟؟نمیتونی انگار راحت ترکی حرف بزنی
میگفت اینجوری نبودی آخه...، من هییی حرفو عوض میکردم هیییی میگفت
من اصلا قرار نیست اونجا برم سرکار نمیدونممم چرا هیی میگفت
بقیشش خابت برد
ببین تو این دنیا و ایران هر چی از ادم ها دیدی نباید تعجب کنی
سرتو بذار تو لاک خودت بچسب به موفقیت بقیه چیزها رو بی خیال
باید پوست کلفت باشی
مخصوصا هم داری کار میگیری
بعضی پافشاری ها و اصرار ها اصلا خوب نیست ... انسانو به تنگ میاره
واقعا قلبم به درد اومد خیلییی گرفته شدم
اتفاقا از وقتی که به روم آورد صدامو بلندتر کردم و بدون حتی یه کلمه لکنت حرف زدم ولییی بازم تمومش نمیکرد
آخه یه آدم چقدر میتونه بی فهم و درک باشه...جلو چهارنفر دیگههه...
الانم قراره هفته آینده برم یه مدرسه ای که خیلی دوست دارم اونجا کار کنم تست بدم
ولی از وقتی اون خانومه اونجوری گفته حس میکنم لکنت میگیرم و نمیتونم تست بدم
درحالیکه یکبار یه جای دیگه رفتم تست دادم وخیلیم نتیجه خوب بوده وخواستنم
اما من این مدرسه رو میخوام
اما از وقتی امروز اینطوری گفتههه کلا اعتماد به نفسم تخریب شد انگار... بازم حسای مزخرف اومد سمتم...
تا الان از فکر حرفاش بیدارم
الان واقعا چطوری راحت گرفته خوابیده؟؟؟
من واقعا حلالش نمیکنمم
اشتباه میکنی
تو فقط ترسیدی
نگران نباش
از هر چی بترسی نا خودآگاه تو شرایطی مثل تست دادن که استرس داری به سراغت میاد
حتی اگه برات مقدوره برو یه مشاوره خوب که قبل تست بهت انگیزه و اعتماد به نفس بده و قانعت کنه که اگه نترسی اتفاقی نمیفته و لکنت نمیگیری
هیچ کار خدا بی حکمت نیس ببین چه حکمتیه توش که تو خبر نداری کاری که از دست تو برنمیاد با فکر کردنم که شرایط فعلیت عوض نمیشه توکل به خدا کن تماام
عزیزم فکرتو آزاد کن.تو کسی هستی که تو یه دانشگاه خوب قبول شده و درس خونده.
بخاطر حرف مدیر استرس نداشته باش.
تو یه خانم موفق و با انگیزه هستی.پس اعتماد به نفستو ببر بالا.
موفق باشی.
