اولش که بابام واردخونه شد ما داشتیم موهای مامانمو رنگ میکردیم خوش و بش کرد
این روزا ذهنش مشغوله یکم
بعد دختر من و پسر خواهرم شلوغ کاری میکردن رو مبل بپر بپر میکردن یهو بابام داد زد بیاین پایین بیاین پایین، اینا گوش ندادن، باز داد زد داشت شام میخورد من رفتم تند که بچه ها رو کنترل کنم بیارم تو اتاق، بابام دیدم شیسه ترشی سیر رو دستش گرفته به دخترم میگه اگر نیای پایین میزنم تو سرتون با این 😢😢😢😢همونجا دخترمو بغل کردم لباس پوشیدم زنگ زدم همسرم بیاد دنبالم برنداشت گوشیشو
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
فکرنکنم واقعا این کارو میکرد داشته تهدید میکرده شلوغ نکنن اعصاب نداشته دل پدرمادرتو نشکون از ته دلش که نگفته
گرکافرو گبر وبت پرستی بازآ،این درگه ما درگه نومیدی نیست،صدبار اگر توبه شکستی بازآ... اخطار زبان فارسی نازنین ما رو به نابودی است این زبان عشق،این زبان غزلوار حافظ وسعدی واین زبان فرهنگ پرافتخارکهن ما... لطفا وقتی واژه ای جاگرفته در زبان فارسی داریم از جایگزین بیگانه آن واژه در زبانمان خودداری کنیم (مثلا چرا جدیدا به زمان تایم میگید؟به چهره فیس؟این نصف فارسی نصف بیگانه اصلا جالب نیست ...)بسیار پسندیده هست اگر مثلا به زبان انگلیسی،عربی،روسی یا...کتاب بخوانیم یا صحبت کنیم اما درجای خودش وبا حفظ آن ها اما مخلوط زبان ها درجای نامناسب فقط باعث آسیب رساندن ونابودی آن ها میشود...بگذاریم شاهنامه،لیلی ومجنون،غزلیات شمش،شیرین وفرهاد،بوستان وگلستان،دیوان حافظ و...برای آیندگان نیز قابل فهم باشد
اخی درکت میکنم..پسر منم خیلی شیطونه ازین جریانات زیاد داشتیم...ولی همین پدر که پسرمو دعوا کرد الان با پسرم کلی بازی میکنه و مسجد میبرتش و براش بستنی میخره و ....
اشکال نداره میگذره...بچه ها شیطونن و پدرمادرا سنشون بالاست و کم حوصله
از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوههای زیبای جسم و زنانگیاش.(امام موسی صدر)
وا خوبه میگی فکرش مشغوله چند وقته خواهرتم قهرکرد؟گلایه خانوادتو پیش شوهرت نکن فردا اگه خنواده ...
نه اصلا گلایه نکردم. نه قهر نکرد
من چون ناراحت شدم که پریروز جلوی یه جمعی که همسرمم بود برگشت بابام به من گفت دهنتو ببند سر اینگه من یه پلاستیک بزرگ آوردم سطل آلبالو رو داخلش بذاره گفت بزرگ اینگفتم نه بابا اندازست گفت دهنتو تو ببند😐😐آخه چرا؟؟! ما هیچ مشکلی نداشتیم از قبل
. حالا یه چیزی گفته دیگه چقدر شلوغش کردی . بابای من که شلوغ کاری میکنن نوهاش از این چیزا زیاد میگه . مثلا میگه میام با شلنگ میزنمتونا . یا از اینجور چیزا تو زیادی حساسی . طفلی بابات حتما چقدر عذاب وجدان گرفته که باعث ناراحتی شده