منم مشکل تو رو دارم ازدواج دوممه و همسرم دختر داره دلم برای بچه ش سوخت هی محبت میکنم ولی حس میکنم برای من ارزش قایل نیستن واسه کلفتی فقط منو خواستن میگم بچه طفلی آسیب روحی دیده من همش بهش محبت میکنم ولی شوهرم قدردان نیست جلو بچه ش دعوامیکنه همش اونم از باباش بی احترامی رو یاد میگیره میفهمم خیلی سخته وقتی هم ازدواج دومه راه برگشت نداریم ؛ حالا با شوهرت تو آرامش حرف بزن بگو دوست داری دونفره سفر برید شاید قبول کرد یا این بار با بچه ش بردت ولی قول بده دفعه بعد دوتایی برید،باهاش حرف بزن ضرر نداره که