من سر دعوایی که با شوهرمداشتم دستم زخم شد و سرم ورم کرده بود یه طرفش
رفتم کلانتری و بعت نامه پزشک قانونی اون سروان که کلانتری بود گفت نترس برو تا اخرش بعدم بیا اینجا بگو بخاطر پسرم رضایت میدم شوهرت نمیفهمه و اما خدایی نکرده بعدا لازمت شد بدردت میخوره
بعد پزشک قانونی رفتم دادگستری اونحا یه خانمی وکیل بود گفت نمیشه که شکایت کنی شوهرت نفهمه به محض شکایت پیام میدن گوشی سوهرت میفهمه گفت خواستی برو از دادستانم بپرس رفتم بعد دوساعت معطلی رام دادن برم اتاقش تعریف کردم گفت نه نمیشه که نفهمه اولا
ثانیا اون شکایتت تو کلانتری و نامه پزشک قانونی هم بدردت نمیخوره چون فقط یه ادعاست و ثابت نشده
دلم خیلی شکست چقدر با تحقیر باهام حرف زدن اون دادستان و اون خانمه