2726
عنوان

دوساله که عذاب وجدان ولم نمیکنه...

501 بازدید | 33 پست

حدود دوسال پیش یه نزدیکی غیرایمن داشتیم، ترسیدم ک نکنه حامله بشم، ولی باز گفتم نه گمون نکنم چون الان موعد تخمک گذاریم نیست... اما بازم هی تو دلم ترسشو داشتم ک نکنه بگیره...میگفتم حالا زوده برا اومدن بچه و از این حرفا... چهار پنج روز بعد نزدیکیمون با اینکه خیالم راحت بود ک موعد تخمک گذاریم نیست و نمیگیره اما همینجور برا رفع استرس خودم ، برداشتم دوتا قرص اورژانسی خوردم ؛ و بیست چهار ساعت بعدش بازم دوتا دیگه خوردم...   موعد پریودیم ک رسید پریود نشدم ، ده روز گذشت بازم نشدم دیگه داشتم میترسیدم میخواستم برم آزمایش بدم که دیدم روز یازدهم شدم. ولی مثل همیشه نبود کم بود و سرد و اصلا یه جوری بود. دلدرد زیاد داشتم و حالم خوب نبود. گفتم شاید عوارض قرصه... پونزده روز همینجور لکه بینی داشتم و پاک نمیشدم همشم تهوع داشتم... بالاخره رفتم دکتر برام آزمایش تیتراژ نوشت... معلوم شد که حامله بودم   دکتر گفت تخمکت بارور شده و احتمال زیاد بیش از یکماهش بوده ۴ هفتش بیشتر شده اما خود به خود سقط شد و داره دفع میشه... یهو دلم آتیش گرفت.‌.. یه بچه تو وجودم داشت شکل میگرفت چقدر در برابر قرص مقاومت کرد بیش از چهار هفتش شد و آخرش قرص اثر خودشو گذاشت و دفعش کرد... خیلی غم تو دلم نشست و از کارم پشیمون شدم... گفتم کاش درست جلوگیری میکردیم... و حداقل وقتی هم ک جلوگیریم خوب نبود کاش دیگه اون قرص لعنتی رو نمیخوردم و میسپردم دست خدا...   حالا بعد دوسال شش هفته دیگه نی نیم داره به دنیا میاد...‌ این دوسال همش فکر کردم به اون و عذاب وجدان کشیدم اما این روزا نمیدونم چرا عذاب وجدانم بیشتر و بیشتر شده... همش میگم خدا منو ببخشه... من نمیدونستم حامله شدم وگرنه اون قرصو نمیخوردم... خدا ببخشدم و دلمو آروم کنه... الان باید اون بچه یکسال و چند ماهش میبود ولی خودم با دست خودم... خدا حال الان منو نصیب هیچکس نکنه و هیچکس توی این حال قرار نگیره... خییییلی بده خیییلی... کاش با دست خودم زندگی رو از پاره تنم نمیگرفتم...  


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خواهر عزیزم خودت رو ناراحت نکن، تو که نمیدونستی بارداری، الانم با این غصه و ناراحتی فقط به نی نیت آسیب روحی وارد میشه، خدا رو شاکر باش که بهت لطف کرده و داری مادر میشی، برای ما منتظرها هم دعا کن، گرچه کم کم دارم نا امید میشم، اما هیچ چیز از لطف خدا بعید نیست، به فکر خودت و نی نی باش، الهی که به سلامتی و شادی بیاد بغلت، در پناه مولا باشه، یا علی

... و من به تو ایمان دارم...
2728

دیگه فراموش کن دیگه گذشته ایشالا نی نی سالم بیاد..من کسی رومیشناسم که بخاطر جنسیت تو چهارماه ونیمی عمدا سقط کرد بابدبختی،تاسرحدمرگ درد کشید چون بچه ازرحمش جدا نمیشد.اصلا هم عذاب وجدان نداره فقط تاپنج سال بعد باردارنشد ووقتی شد،دوباره همون جنسیت قبل شد.همیشه باخودم میگم غصه نمیخوره اذیت نمیشه اون طفل و به کشتن داد

و... تو را چقدر دوست دارم عاشقانه تا پای جان🌹💕

ربطی به قرص نداشته

شما میگی ۴.۵روز بعد از نزدیکی مصرف کردی درصورتیکه اورژانسی نهایتا تا۷۳ساعت یعنی ۳روز بعد از نزدیکیه

قرصه هیچ ربطی نداشته

یادته میگفتی دوستداری زودتر از من از دنیا بری چون تحمل نبود منو نداری؟چرا خدا صدای تورو شنید ولی صدای منو نه🖤 عهد بستم باخودم  تااخرین نفسم بهبعشت پایبند بمونم،قول میدم سریع بیام پیشت عشقم😞.
پس چرا شانس من انداخت؟

قرص پیشگیری از بارداری حاوی پروژسترونه و دیواره رحم رو ضخیم میکنه یعنی اگه باردار باشی تازه به بارداری هم کمک میکنه ،ندیدی به خانمای باردار که لکه بینی دارن پروژسترون میدن چون دیواره رحیم ضخیم تر میشه از تخمک گداری جلوگیری میکنه ولی به از بین بردن جنین نه ،اون جنین شاید به دالایلی خودش سقط شده  

خدایا تو بساز تو بسازی قشنگتره ❤❤❤❤                                              
ربطی به قرص نداشته شما میگی ۴.۵روز بعد از نزدیکی مصرف کردی درصورتیکه اورژانسی نهایتا تا۷۳ساعت یعنی ...

حرفت دلمو آروم میکنه که میگی برا خاطر قرص نبوده... اما پس چرا دکتر گفت بخاطر قرص بوده چون چهارتا خوردی باعث شد دفع بشه

بنظر منم قرصه ربطی نداشته

تو داری بهم ربطشون میدی چون میدونی خوردی

شاید نمیخوردی هم می افتاد

از طرفی تو ک نمیدونسته بچست گفتی تو دلت برا احتیاط بخورم

تازه اورژانسی تا ۷۲ ساعتبعد رابطس

تو میگی ۳ روز

پس اصلا به دلت بد راه نده که برا نی نی گلت بده

مردِ من چشمهایش لبریز از آرامش است...وقتی کنارم قدم میزند از هیچ چیز و هیچ کس ترسی ندارم...او معنای تمام و کمال واژه‌ی امنیت است...قول هایش قول است...تهِ چشمانش پاکی موج میزند...برای عاشقانه هایم مجنون است و برای بچگی کردن هایم پدر ...مردِ من مــــرد است و محکم...آنقدر محکم ک میتوانم با خیال راحت کنارش همان دختربچه‌ی ساده‌ باشم 
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730