مامانمینا یه خونه تو شمال دارن . زنداییم خواهش کرد بعد کنکور پسرش همه باهم دسته جمعی که حدود 24 نفر میشیم بریم شمال. داییا و مادر بزرگو خاله و اینا... چون پسرش گفته بعد کنکور با دوستام میخوام برم زنداییم برای جلوگیری از نرفتن پسرش از مامانم همچین خواهشی کرده حالا هستین بقیه شو بگم؟
خب
نه نیستیم نگو 😐
همشو اول میگفتی ناموصن چی میشد😐
بلی
عزیزم بگو لازم نیست بپرسی بعد میان میخونن نهایتا
پارسالم ما یه همچین مسافرتی رفتیم و خیلللیییی گرم بود جوری ک با بچه کوچیک واقعا اذیت شدم. الانم بچم 15 ماهشه هرچی ب مادرم اصرار کردم ک بابا بالاخره نامحرم هست ماهم محجبه هستیم با بچه واقعا اذیت میشم غذا هم نمیخوره اونجا واقعا اذیت میشم. گوش نکرد و همه رو دعوت کرد...
از یه طرف دیگه هم
از طرف دیگه هم داییام خیلی دیکتاتورن نمیدونم چجوری بگم تو رفتارلشون خوب رفتار نمیکنن هم بابام هم شوهرم مظلومن تو سفری ک رفتیم تجربه شد از همه نظر میخاستن یا یه سریا رییس بازی درمیاوردن و ما ناراصی بودیم اما هیچییی نمیگفتیم که زشت نباشه و اینا
حتی خاله کوچیکمم دیکتاتوره از حالا میدونم بااینکه اونجا ما میزبانیم اما عنان کار میفته دست بقیه... خصوصا مادر بزرگم که کشته مرده بچه هاشه و از تو دهن ما و خودش و شوهرامون درمیاره میکنه تو حلق پسراش و دختراش.
نرو ک بهت خوش نمیگذره با این وضع
خواهشا کمکم کنید بگین چیکار کنم. اگر برم یه داستانه اگرم نرم یه داستان. واقعا هم خودم دلم به رفتن نیست. ولی گویا جور شده و همه میخوان برن
یجور برنامه ریزی کن کنسل بشه یه کاری بکن،منم بدم میاد تو مسافرت کسی رئیس بازی دربیاره و دست به سیاه و سفید نزنه متنفرم از اول تا اخر حرص میخورم😡
خب نرو ...اسایش خودتو بچت مهمتره یا بقیه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
