دو روز خونه پدرشوهرم ب اصرار شوهرم موندم الان منو شوهرمو ب جون هم انداخت پیش اونا بهم فوش دادیم اومدیم خونه مون...میگه پنج شنبه عروسیه پسر خاله ته زنت چرا میخواد بره ارایشگاه دعوامون انداخت حالا خواهراش و جاریام میرن من برم سیخ داره
خب بری آرایشگاه چی میشه مگه
بهتر بود سکوت میکردی اونجا هیچی نمیگفتی بعد که میومدی خونتون با شوهرت حرف میزدی
شما هم از لج اونا برو آرایشگاه لباس خوشگل بپوش تا یکم حرص بخورن
مردا ماماناشونو دیدنی شیر میشن
شما بخوایین یه مرغ خوشمزه هم بار بذاری باید بهش چاشنی بزنی دیگه...چاشنی شوهرداریم سیاست داشتنه وگرنه سه سوته میکشه سمت خانوادش خونه میشه پایگاه جنگی....هرموقع خونه پدرشوهرتی اونا حرفی میزنن تو هیچی نگو چون وقتی تو مخالفت میکنی شوهرت نمیدونه سمت کیو بگیره خانوادش یا تورو..بهتره هیچی نگی تا شوهرت مجبور باشه که یا ازت دفاع کنه در مقابلشون یا اونم هیچی نگه تو خونه خودتون باهم حرفاتون رو بزنید
من این جور مواقع سکوت میکنم شوهرمم لو بده میپیچونمشون
خوب كردى
سکوت کن بعدا باشوهرت تنها شدی بگو جریمه اینکه اونجا حرف زدی من خانومی کردم هیچیت نگفتم بجای ۵۰ تومن ۱۰۰ تومن باید بدی
تا دیگه ازاینکارا نکنی اقا !
روز عروسیم خوش و خرم ببرتت ارایشگاه
اخ که ما دخترا اوایل چقدر اشتباه داریم
سیاست نداریم
قصد سرزنش ندارما
خودم بدتر بودم
نمیفهمم بخدا مگه خونه باباشون چه خبره که فکرمیکنن به اسارت بردن زنشونو چرا بعضی مردا اینطورین...والا ماهم بحث و کل کل داریم اما بیرون خونه نه بهش گفتم که اگه خون همو هم خواستیم بریزیم باید توخونمون باشیم جلوی بقیه دعوا نباید بکنیم ...اخه بقیه وقتی دعواتونو میبینین خودشونو میندازن وسط حالا خانواده شوهر پشت پسرشون درمیان خانواده عروسم پشت دخترشون فرق نداره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 روز پیش
1 روز پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
