دوران خواستگاری یبار ما و خانواده ی شوهرم باهم یه قرار رسمی داشتیم حالا همه خیلی شیک و باکلاس نشسته بودن...یهو از گوشی ی من که خواهرم بازی گربه ی سخنگو نصب کرد بود صداش در میاد میوووو😂😂😂😂وسط جمع خواستگاری...
خیلی بد بود از خجالت آب شدم😂😂
.....
دوران نامزدیمون یبار میخواستم اولین بار برای شوهرم عدس پلو درست کنم نمیدونستم باید عدسو پبزم همونجوری شستمش ریختمشون تو برنج...دادم به شوهرم حالا اوایل ازدواجمون بود شوهرم روش نمیشد چیزی بگه بهم بنده خدا صدای خورد شدن عدسا بین دندوناش میومد😂😂😂تا دونه ی آخر برنجشم خورده بود😂😂😂😂