منو همسرم ده ساله ازدواج کردیم و عاشقانه همو دوست داریم تحمل ناراحتی همو نداریم ولی خوب همه ادما عصبانی میشن نمونش امشب من بود
امشب پدرشوهرم اومده بود خونمون درمورد مسائل کاری و ساختمون سازیشون با شوهرم حرف میزدن منم مهندس ناظرم و تقریبا بیشتر روزا تلفنی یا حضوری میاد نظر میپرسه و خلاصه کمکش هستم و مشکل خاصی نداریم البته کلا خشک و کم محبته ولی خوب درگیری کلامی خاصی نداشتیم
حالا امشب میون صحبتاش یهو در مورد پدرم یه تیکه انداخت و لبخند زد منم خیلی جدی گفتم ربطی نداشت این حرفتون من اصلا خوشم نمیاد کوچکترین بی احترامی حتی به شوخی به پدرم بشه اونم گفت شما اشتباه متوجه شدی