وقتی ازدواج بین دو شهر متفاوت میفته این رسم ها خیلی اختلاف برانگیز میشه
و بعضی ها این وسط یکه تازی میکنن مخصوصا که طرف مقابل کنار بیاد
یه رسم هایی پیدا میکنند که زمان عروسی مادر بزرگا ی خودشون منسوخ شده
ما یه فامیل داریم با یه پسر از یه شهر دیگه ولی تو یه استان ازدواج کردن
طرف دوماد رسم دارن موقع خرید عروس برای فامیلای عروس کادو بدن و برعکس دختر هم باید به خانواده شوهر بده
یا کلا تو شهر پسر جهاز با مرده
تو شهر دختره جهازو دختر میده چهار پنج تا تیکه مرد میده
حالا ببین پدر دوماد چی میگفت
میگفت ما رسم داریم شما برا ما کادو بخرین مثلاً برای من پارچه کت شلوار برای زنم طلا برای بچه هام و نوهام و عروس دامادام هر چی دوست دارین یعنی دقیق میگفت
چون شما رسم ندارین ما برای خانواده عروس کادو نمیخریم دیگه
یا حالا که شما رسم جهاز دارین خب شما بخرین ما دیگه تیکه نخریم آخه ما رسم نداریم شیر بها بدیم
بهش میگفتن خب بابا شما که کلا باید برا پسرت جهاز بدی
میگفت نه دیگه اینجا رسمه عروس بده
ولی من در عجبم از این همه کوتاه اومدن شما بابات میگفت این تو این پسرم
براش عروسی میگیرم و یه سرویس طلا تمام