و چیکار میکنید دیگه نیاد آخه مادرشوهر من نه پیره نه تنهاست بخدا دیونم کرده شوهرم رفته دوره 3 ماه نیست هر هفتم رفت و آمد میکنه مادرشوهرم شبش که شوهرم میره میاد خونمون میگه میدونم دلتنگی اومدم پیشتون احساس تنهایی نکنید😐امشبم میخواد بیاد دوباره 2 شب بمونه منم به شوهرم گفتم کلی دعوامون شد و آخرشم فک کنم زنگ زده به مامانش که اره نرجس اینجوری گفته چیکار کنم بنطرتون زشت نبود؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
والا من با زبون خوشم یه چی در مورد مادرشوهرم بگم شوهرم جبهه میگیره،چه برسه دعوا کنم
بگو که نیستی فقط خدای جانمازها❤بگو که چاره سازی و خدای چاره سازها❤بگو که نیستی فقط خدای در سجودها❤تو در قیام سروها،تو در خروش رودها❤تو در هوای باغ ها،میان شاه توت ها❤تو بر لب قنات ها،تو در دل قنوت ها❤خدای من،چه بی خبر قدم زدم کنار تو❤رفیق من،چه دیر آمدم سر قرار تو❤قرار من،قرار لحظه های بی قرار من❤خدای من،یگانه ی همیشه در کنار من❤❤
شرایط منو نمیدونین آخه عزیزم یه بچه فوق العاده شیطون دارم تو سینه لجبازی میکنه و آدمارو کتک می زنه منم دوس دارم تنها باشم بخاطر این موضوع که نگن گیرت بی ادبه اونم میاد پسرم چنگش میزنه بعدش به من میگه چرا گستر اینجوریه خب بابا جون نیا که گرمم اذیتت نکنه
پسر قشنگم از وقتی اومدی هر روز مامانی بهاره😍.مادر بودن حس عجیب و خاصیست. احساس میکنم قلبم جایی بیرون از سینه میتپد. پسرم، مرد کوچکم، جهان برای من در تو خلاصه میشود💙💙💙 پسرم آرام دوستت خواهم داشت طوریکه هیچکس به جز خودت این حس مرا درک نخواهد کرد💙
دقیقا 12 بار بهش گفتم میگه نه نمیشه باید بیام وقتی حالیش نشد اینجوری بهش فهموندم
میدونم سیستم مادرشوهرت چجوریه از در دوستی وارد میشه قیافه نگران بودن میگیره هر کاری هم غیر مستقیم انجام بدی چون خودشو زده ب خواب نمیشه بیدارش کرد فقط باید مستقیم و البته محترمانه بگی.البته من مستقیم و محترمانه هم ب مادرشوهرم گفتم یه مدت بی خیال شد ولی دوباره شروع کرد آخر مجبور شدم مستقیم و رک بدون خجالت بگم.البته مشکل من چیز دیگه بود