بچه های من سر وسیله هاشون خیلی با هم دعواشون میشه هر کار میکنم پسرمو راضی کنم بزاره وسیله دست دخترم باشه قبول نمیکنه و همش غر میزنه و گریه میکنه بعد دخترم با اینکه دو سال و نیمشه میاد وسیله رو بهش میده میگه بیا ولی دیگه باباتو حرص نده
روز اول که دل من به تمنای تو پر زد...چو کبوتر لب بام تو نشستم... تو به من سنگ زدی... من نه رمیدم نه گسستم... باز گفتم که تو صیادی و من آهوی دشتم تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم... یه صلوات واسه حاجت دلم میفرستین❤