یکی از آشنایان بابام خیلی سال پیش حدود بیست سال پیش شایدم بیشتر. آقاهه اعتیاد داشت خونواده اش هرکاری کردن ترک نمیکرد خودشم میخواست ولی انگار اینقدر اعتیادش شدید بوده که خودشم ناامید شده بود و افسردگی گرفته بوده خودشو دار زده بود. سه چهارتا بچه داشت الان همشون بزرگ شدن .
یکی هم برادر دوستم بود. ده سال پیش. یه سری رفتار های داشت که توی خونواده اش منزوی شده بود و طردش کرده بودن باعث افسردگی شدیدش شده بود.
یک مورد هم توی دانشگاه دوسال پیش بود. دلیلش اخبار صدونقیض بود.
خدا همه رو بیامرزه.