همیشه خوابه بغلش میکنم یا دراز کشیده سرمو میزارم رو کتفش کنارش میخوابم. بعضی وقتا میگه هانیه اذیت نکن کرم نریز. یا اینکه گرممه میچسبی بهم گر میگیرم. یا میگه چقد کرم میریزی میلولی. منم خنده خنده همشو رد میکردم. تا امشب بغلش کردم. بوسمم کردا منم بوسش کردم بعد گفت یه دیشب کرم نریختی باز شروع کردی؟ یهو من گریم گرفت گفتم بلند شدم رفتم با گریه هم گفتم دیگه بغلت نمیکنم. انگار جا خورد. بعدشم همش اومد خندمو در بیاره با چرت و پرت خوندن یا کرم میریخت روم من هیچی نگفتم. سکوتم. یعنی دوستم نداره؟ اخه خیچوقت اون بغلم نمیکنه همیشه من بغلش میکنم. البته اوایل ازدواج اینجور نبودا انگار عادی شده. حالا هم که اینجوری... خیلی ناراحتم