2726
عنوان

لطفا بیاین

58 بازدید | 9 پست

یکساله ازدواج کردم.هردو ازدواج دوممونه.مشهدم .مامانم گفت اگ میخای با ی مطلقه ازدواج کنی اینجا اینهمه هس.منه نادون بخدا پشیمونم.😭فک میکردم شمالیا خوبن.با ی شهر کوچیک وصلت کردم .حتی مامانم نیومد تحقیق بخاطر دوری راه.بعد عقد رفتیم شهرش قصدم بود ازاول اونجا زندگی کنم.جاریم از همون اول شروع کردن ب اذیت کردن.هیچی نگفتم بعد چنبار ب شوهرم گفتم گفت هیچی نگو .بعد دیدم امکانات شهرشونم خ کمه حتی اتوبوسم نداره شوهرم گفت موقعیت کاری تو مشهد بهتره پدرشوهرم اصرار کرد بیایم مشهد.حالا میفهمم دلیل همش چی بود.تا اومدین خواهرشوهرم شروع کرده ب زنگ زدن ک جابجا شدین وسایل چیندین تند تند مهمون دخترعمو پسردایی میفرسته یهو زنگ میزنه فلانی مشهده .شوهرمنک بی پوله الان کرایه خونه رو من میدم شاغلم نیستم آقا دوس نداره .همه کارا اسباب کشی تمیزکاریهاش گردن منه.میگ وڟیفه مرد نیس.الان باز اومدیم خونه مامانم از بس اجاره بالا بود خواهرم گفته بیاین خونه من تخلیه ک شد شما ارزونتر از غریبه بیاین بشینین.یماه واستادیم تا مستاجرش بلاخره رفت .کاغذ دیواری کردیم .وسطش جاری بزرگم زنگ زد بیان .همون وضع فرش انداختیم اومدن سه روز رفتن.الان باز خواهرشوهرم مجرده زنگ زد با بابامامانش بیان گفتم ی ده روز صبر کنین لج کرده نه .وگرنه میریم حرم.الان ب شوهرم گفتم خودت برو کف خونه رو بشور فرش ببر .ک فردا صبح میان اخه بچه جاریم با دمپایی توالت اومده بود تو خونه راه رفته بود منم بدم میاد گفتم رفتن بعدش باید بشوریم کف رو .سرامیکه.الان شوهرم زورش میاد بره بشوره .میخاد مث این یکسال پاشو رو پاش بندازه.منم گفتم فامیل خودتن لج کردن همین وسط میخان بیان.خودشو زده ب منگلی ک ینی بلد نیس چجوری بشوره .کسی ک واس حموم رفتن زورش بیاد بگه باید هرحمومش با غسل جنابت باشه تا بره .بهترازاین نمیشه ذله شدم میخام طلاق بگیرم .ن ی عمر حمالی دیگرانو.الانم داشتم بهش میگفتم از کجا ب کجا بشوره مث گیجا نگاه میکرد تا حرصم دربیاد بعد گفت همونجوری فرش بندازیم شستن نمیخاد

.عصبی شدم اونم فحشم داد هرچی لایق خودشه بهم گفت بیشعور نفهم .


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عزیزم شما که یک بار تو زندگیت شکست خوردی و طلاق گرفتی نباید بدون تحقیق ازدواج میکردی

اما دیگه کاریه که شده،الانم اول تمام سعیت بکن که زندگیت خوب بشه اگر نشد و هیچ راهی نداشت بعد به طلاق فکر کن

باید با شوهرت خیلی جدی صحبت کنی

2728
وقتی فامیل شوهرت میاد زیاد رو نده تا خونه شما رو با مسافر خونه اشتباه نگیرن

اصلا من هنوز رو نداده .تازه ازدواج کرده بودیم شهراونا قرار بود باشیم بمحض تصمیم گرفتیم شهرمن .همه انگار از خداشون بود.والا من ازدواح اولم نوه خالم بودهمشهری بودیم فامیلاش نیومدن ک صدای خودم دراومد ب شوهرم میگفتم گاهی دایی عموت بریم بیان .تو سه سال زندگی یبار زن داییش اومد ک ی چایی و میوه خورد فقط.گفتم شام بمون گفت نه.اونم چون همسایه مادرم بود اومد.اینا باز برعکسن ذره ای خجالت ندارن.چندروز چندروز.تازه شوهرم طلبکاره ک چرا بیان ک من از کارم بیفتم .من الان از این دارم میسوزم ک من هنوز چندروز کار داشتم واس خونهه بعد اسباب ببرم.یهو این خواهرشوهرم ک بدجنسه لج کرده بیاد .خب ده روز دیگ بیاد.دوبار شوهرم بهش گفت ده روز بعد بیا گفت نه وگرنه میرم حرم میمونم.همین هربار زنگ میزنه میگ فلانی اومده مشهد بهمانی قراره بیاد .بگو چرا وقتی اون اول رفتیم شهرشون منو خونه تک تک فامیلاش هرکدوم ده دقیقه چرخوند.

عزیزم شما که یک بار تو زندگیت شکست خوردی و طلاق گرفتی نباید بدون تحقیق ازدواج میکردی اما دیگه کاریه ...


الان ی عالمه حرصم داد اشکم دراومد کار ب فحش رسید تا بره کف خونه رو تمیزکنه فرش ببریم .خودم نمیتونم وگرنه منتشو نمیکشیدم .همیشه همینجوره .دفعه پیش وسط پریودی بخدا کمردرد داشتم رفتم خونه جدید میخاستیم بریم تنهایی تمیز کردم.چون شوهرم انجام نمیده اشکتو درمیاره تا بخاد ی چیز از اینور بذاره اونور.سیاستشه.میگ مگ من حمالم.اینکارا مال بیسواداس.خوبه خودم لیسانس دارم شوهرم ارشده .انقد قیافه میگیره هرکاری نصفه نیمه انجام میده

[QUOTE=94447188]تو روش هیچ وقت با شوهر قبلیت مقایسه نکنش  الانم با صبر و مهربونی و سیاست شوهر تو مطیع خودت کن& ...بعد رفتم خونه باباش .همه کاراها رو مامانشون میکرد آروم اروم .دختر چهل ساله مجرد داره شوهرمنم مث خودش کرده هردوتا میشستن پای تلویزیون مادره تنهایی یحچال تمیز کرد رفتم کمکش .ولی همونحا فهمیدم بدبخت شدم شوهرم انگار پسربچست .فقط،بخوره بخابه گوشیش .سرکارم ک میره حقوقش ماهی ۱/۵.ماهی ششصدم ک قسط از قدیم داره.لااقل اگ از نظر مالی من کمکش میکنم اجاره رو میدم اونم موقع کارای سنگین کمک کنه .از چاله ب چاه افتادم .چون من مامانمم پیره خواهرم یکی سرارث قهره یکی خودش کارمنده و کم خون .جون کمک کردن نداره ضعیفه .من همیشه دست تنهام .

وقتی فامیل شوهرت میاد زیاد رو نده تا خونه شما رو با مسافر خونه اشتباه نگیرن

خواهرشوهرم داره ریاست میکنه هی مهمون میفرسته منک ارتباطمو باهاش قطع کردم ولی شوهرم بهش وابستس. ارشد پرستاری داره دیگ فک میکنه همه باید برده ایشون باشن.اگ انصاف داشت میذاشت هرکدوم از فامیلاش اگ مارو خونشون لااقل ی شام دعوت کردن بعد بیان اینجا انتڟار سه چهارروز پذیرایی داشته باشن.امروز ب شوهرم گفتم خوبه خواهرت بره راهنمای تور بشه یا تو دیوار بزنه منزل با پذیرایی و سرویس ب حرم کاملا رایگان مخصوص اهالی شهر فلان .اسم شهرشو گفتم .با این تعداد فامیلاشون نصف شهر فقط فامیلای اینان.ی پورسانتی هم بگیره.ار عصبانیت گفتم .چون الان مجبورم کرده ب مهمونداری .وسط اسباب کشی

الان ی عالمه حرصم داد اشکم دراومد کار ب فحش رسید تا بره کف خونه رو تمیزکنه فرش ببریم .خودم نمیتونم و ...

عزیزم اصلا رو نده بهشون بگو شوهرم و خودم سرکار هستیم نمیتونم مهمان داری کنم.اگر از اول محکم جلوشون درنیای تا اخر عمرت باید مهمان داری کنی و خیلی زود پیر میشی

باید حتما با شوهرت خیلی خیلی جدی در این مورد صحبت کنی

به شوهرت بگو من با تو ازدواج کردم نه با فامیلات نمیشه که همه عمرمون با فامیلات بگذرونیم

با شوهرت برید تفریح و مسافرت و .... حتی اگه من بودم جواب تلفن فامیلشم نمیدادم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730