امروز خالم تو جمع جلوی همه درباره ی مامانم میگفت. که ساعت ۳ بعدازظهر که میشه تا میام سرمو بذارم بخوابم زنگ درو میزنه و دیگه میرم چایی درست کنم و میوه بیارم و این چیزا...
بعد گاهی میاد بهم میگه (مامانم به خالم میگه) که ببخشید من بیشعورم 😑
مامانم خودش تو جمع نبود اینا رو جلو من گفته...منظورش چیبوده؟؟؟ اون خونه هم ارث پدری همه ی خاله هام و مامانم هست ولی فعلا خالم توشه.
الان موندم ب مامانم بگم یا نه 😓 نمیدونم زیاد حساسم یا نه ولی من ک قلبم درد گرفت 😞