بچه ها هشت ساله ازدواج کردم و هیچ سالی همسرم تولدم ویادش نبوده همیشه آخرشبا اگه کسی تبریک بهم میگفت میفهمید میرفت برام گل میخرید وتمام این سال ها فقط برام گل خریده نه چیز دیگه ای ولی من برعکس هر سال براش کیک میگیرم کادو میگیرمو فامیلاش ودعوت میکنم
دیشبم یه دعوای کوچولو کردیم برای اولین بار جاشو عوض کرد رفت رو کاناپه خوابید
یکی از فانتزی هامه که صبح روز تولدم که از خواب بیدارمیشم ببینم زودترازمن بیدارشده وداره بهم نگاه میکنه وشاخه گلی که برام خریده رو میده به دستم ومیگه که چقدر دوستم داره ولی
صبح امروز که ازخواب بیدار شدم بهم گفت آشغال عوضی وپتو وبالشتش وپرت کرد سمتم😭😭
قشنگ فاتحه خوند تو فانتزیم
تو پرانتز بگم که دعوای دیشبمون سر رابطه بود اون خیلی هات و آتیشیه ولی من نه😭😭دیگه خسته شدم از بس هرشب رابطه میخواد خوب منم آدمم دیگه یه وقتایی دلم نمیخواد زور که نیست
حالا بنظرتون اگه تا آخر شب یادش نبود وتولدم وتبریک نگفت چه واکنشی نسبت بهش نشون بدم آخه خیلی پررو شده دیگه بی تربیت
همه رو تویک پست گفتم که اذیت نشین و زود جوابمو بدین مرسی که به هم نوع خودتون کمک میکنید😘😘