سلام شوهرم ظهرا همیشه میره باشگاه بعضی وقت ها خسته باشه خونه میخوابه امروز ظاهر هم خوابیده بود منم ظرف هایه ناهار و حتی نشستم گفتم خوابه بعد میشوریم اومدیم دراز بکشیم به ابجیم گفتم برو از تو اتاق بالشت بیار بالشت ها هم پیش شوهرم بود بعد یک ساعت هم مامانم اینا اومدن خدافظی کنن میخواستن برن شهرستان رفتیم آشپز خونه نشستیم که شوهرم تو اتاق خوابه بیدار نشه بعد مامانم اینا داشتن میرفتن اینم بلند شد حاظر شد رفت حالا اسکرین میزارم