ظهر اصلا حال نداشتم تب کرده بودم یکم و حالت تهوع و سرگیجه داشتم یکم خوابیدم(شبم تب کرده بودم)موقع خواب بدنم احساس سوزش داشت از خواب که بیدار شدم یک ساعت بعد دست چپم پر نیش حشره شد دقیقا مثل نیش حشرس دو تا هم رو شکمم بود چند ساعت بعدشم سه تا رو پام زد احساس میکنم رفته رفته داره بیش تر میشه
چو قناری به قفس یا چو پرستو به سفر؟ هیچ یک من چو کبوتر نه رهایم نه اسیر🙂 چیزی که وحشتناک بود حس می کردم نه زندهِ زنده هستم نه مُردهِ مرده 💔بهترین هرکس اون چیزیه که خودش دوست دارهیه زوج جوون دیدین نگید " عه تو که از همسرت خیلی سرتری"دوستتون یه لباس خرید نگید "رنگ بهتر نداشت؟" و...بقیه که نباید به سلیقه ما زندگی کنن!کاری نکنیم که اطرافیانمون از ترس حرفای ما قید دوست داشتن هاشونو بزنن..تو زندگی آدما همیشه مرز های باریکی وجود دارن بین رک بودن و بیشعوری ، بین احترام و چاپلوسی ، بین اعتماد به نفس و خود شیفتگی ...این مرزها تعیین کننده ی بزرگی آدماست یادشون بگیریم.
فک کنم آبله مرغونه منم ۲ زاهنمایی بودم گرفتم خیلی بد بود . اولش تب شدید کردم بعدش اومدم لباسمو عوض کنم دیدم عه شکمم دونه های قرمز بزرگ زده . بعده دو روز چرکی شدن خییییییلییییییییی اذییییت شدم خصوصا موقعی ک آبله مرغون گرفته بودم پریود هم بودم