اول از همه بگم که :این مسئله و مشکل خودم نیس.
دوستم باهام درد و دل کرده و منم بهش گفتم که داستانتو مینویسم و توی نی نی سایت مطرح میکنم واسه درد دل و نظرخواهی.
دوستم با خانواده شوهرش اصلا ارتباط خوبی ندارن و قطع ارتباط هستن و مقصر ۸۰ درصد خانواده شوهرش هستن.شوهرش هم مطلع هستش و میدونه که تقصیر زنش نیست ولی خب همچین بی تقصیر و بی گناه هم نیس هیچ انسانی توی این دنیا ...هرچی هم که باشه ۱۰ درصد ممکنه مقصر باشه.
شوهرش مجبوره واسه یه سری مسائل اداری و کاری با خانوادش در ارتباط باشه و در حد طبیعی میره و میاد ولی یه سری چیزارو واسه خاطر زنش و بی حرمتی ها و دعواهایی که شده که منجر به قطع ارتباط شده، رعایت میکنه مثلا هیچوقت غذا نمیخوره اونجا،هیچوقت کاری واسشون انجام نمیده،مثل قبل نیس واسشون و ...(خودش هم با خانوادش مشکل داره شدید).
چند وقت پیش شوهر دوستم واسه خاطر یه چک میفته زندان یکی دوهفته.زنش به همراه پدر زنش میفتن دنبال کارهاش.برادر شوهرش هم میاد .
قبل از اینکه ادامه رو بگم این دو مورد رو مد نظر داشته باشید که:
(( 1-زیاد توضیح ندم سرتون رو درد بیارم اما اینو بدونید که خانواده ی خیلی درگیر و مریض و ایراد گیر و اذیت کنی هستن خانواده شوهر دوستم.))
(( 2-شوهر دوستم توی خانوادش یه سری خواهر و برادر داره و یه مادر مریض و روانی _شوهر دوستم خودش خیییییییلی مشکل داره با خانوادش و خیلی نامردی کردن در حقش و میکنن و اذیتش میکنن_
اما با این وجود بخاطر وابستگی احساسی به مادرش و حس وظیفه و ...زیاد این درگیری های خودش و همچنین زنش رو اثر نمیده و با یه مدیریت خوب وظایف فرزندی و..رو بجا میاره))