بچه ها عروسی داییم بود ما رسم داریم موقع عروس بردن داماد یه میوهای مثل نغرنج یا سیب به سمت مهمونا پرت میکنه
مامان بزرگم به داییم سیب داد حالا همه منتظر که سیبو بگیرن داییم همچین نشونه گرفته بود انگار میخاد سنگ بیندازه دریا
همچین شوتش کرد که معلوم نشد کجا پرتاپش کرده
نگو که اینقدر دور شوت کرده بود خورده به چشم بچه همسایه میگفتن چشمش اندازه یه بادمجون سیاه شده بود
دیگه از اون به بعد این رسمو انداختن
شما هم بیایید از خاطرات خنده دارتون بگید دور هم بخندیم