من بچمو دوست دارم ولی خسته شدم از بس همه جا باخودمه کمرمم از بعد زایمان درد گرفته الانم که سنگین شده بیشتر شده دردم
شوهرم میخواد با پسرخالش بره مسافرت میخوام بچمو بذارم خونه مامانم تا بیاد
حرصم میگیره شوهرم نظر میده که نه باید خودت نگه داری
حالا اومده به من میگه تو مادر نیستی گفتم نه من شمرم هیچی حالیم نیست من بی وجدانترین مادر دنیام که میخوام دوروز مثل تو استراحت کنم
اه اه
شما خسته شدی عزیزم ولی در اون حد طولانی بچتو جایی بذاری خودت خیلی دلتنگ میشی
شوهرت میره مسافرت شمام میخواین بدون همسر و بچه تو خونه تنها باشین؟ درست متوجه شدم؟
کاش باهاش میریفتی حالو هوات عوض میشد روحیه میگرفتی
امروز همه ی مادرها خسته اند
همه کلافند
حق داری عزیزم
منم ۲تا دارم بخدا ناشکری نمیکنم ولی خیلی خستم خیلی دستم ب هیچ کاری نمیره
خوبه مادرت نزدیکته من خانوادم شهرستانن هیچ کسو ندارم ک کمکم باشه شوهرمم صب میره سرکار شب میاد
ب من ربطی نداره ها (:
ولی خودم ب خودم قول دادم تا وقتی تمام سختیاشو ب جون نخریدم هیچ وقت بچه دار نشم
ب نظرم الکی نیست تصمیم ب بچه دار شدن |:
باید ب درجه ای برسی ک بتونی مسئولیت مادر بودنو قبول کنی
اخی خسته شدی یکم واسه خودت وقت جدا کن به خودت برس برو گردش
بچه اگر در سنی باشه که نباید از خودتون جداش کنید و اضطراب جدایی میگیره این کارو نکن
برو منزل مادرتون کمکتون کنن دوروز استراحت کن و تجدید قوا کن برای امدن همسرتون
بابچت وشوهرت برو،بچه روطردنکن
بچه داری خیلی سخته.از خودش کمک بگیر تا دیگه چرت و پرت تحویلت نده.منم سختمه با بچه ولی خب چاره ندارم
خيلي جدي با شوهت بگو
بگو همونطور ك من مسئوليت دارم توام داري
من واقعا خستم كلافم احتياج به ارامش و استراحت دارم
بايد توي بچه داري كمكم كني
اينطوري هم بچت مادر با روحيه داره هم خودت ي همسر با روحيه
ولي الان فقط خستم
بنظرم به شوهرت بگو ما هم میایم مگه ما دل نداریم؟یا بعد از سفرش شمارو ببره مسافرت.یعنی چی که تنهایی میخواد بره؟!تازه بگه تو مادر نیستی !!!خوبه والا...
