اومدن خواستگاریم منم نه لباس درست پوشیدم نه چیزی با خانواده ی پسره هم برخورد درست نکردم وقتی رفتیم تو اتاق که مثلا حرف بزنیم برای دست به سر کردنش شرطای عجیب غریب گذاشتم.دختر پرتوقعی نیستم ولی چون نمیخواستمش اینطور گفتم.
گفتم به اندازه سال تولدم سکه
حتما باید تهران فلان محلش زندگی کنم که میدومستم در این حد وضعش خوب نیست
با یه سفر ترکیه.اخه عاشق ترکیم.
گفتم هرماهم سفر مجردی با دوستام خدایی میدونم خیلی چیزایه مسخره ای گفتم یه پوزخند زد ریلکس اونم شرایطشو گفت.بعدش شمارمو گرفت حالا بعد سه روز ببینین چه پیامایی دادهههه...اشغال خر
الان اسکریناشو میزارم