من یه پسر ناتنی دارم که 12 سالشه. تقریبا پنج شش ساله که بود پدر و مادرش از هم جدا شدن و پسرم با خانواده پدرش زندگی میکرد و هر از گاهی (تعطیلات) میرفت پیش مامانش که همه توی یه شهر بودن. حالا شش ماهی میشه که من و پدرش با هم ازدواج کردیم و یه شهر دیگه زندگی میکنیم. با این حال باز هم تعطیلات که میشه سعی میکنیم بتونیم ببریم مادرشو ببینه، هر چند که مادرش حتی زنگ نمیزنه حالشو بپرسه!!! حتی برای تعطیلات تابستون هم میخواست کل تابستون پیش مادر و مادربزرگش باشه که اونا گفتن نمیتونن نگهش دارن و بریم دنبالش. البته توی روی بچه میگن که دلشون میخواد بمونه و باباش نمیذاره! در مورد زنگ نزدن هم بهانه میارن تا پسرمون از اونا دلخور نباشه. حالا مشکل من اینه که من هر کاری میکنم که راحت باشه، یا مثلا یه برنامه تفریحی میریزم، سریع ناراحت میشه و میره یه گوشه گریه میکنه، میگم چی شده؟ میگه یاد مامانم افتادم... و اینطوری خوشی ما رو هم خراب میکنه. میخوام بدونم شماهایی که مادر ناتنی داشتید، چه توقعاتی ازش داشتین، رابطتون چطور بود؟ من باید این طور مواقع باهاش چه رفتاری داشته باشم؟
برو پیش مشاور
باش مهربون باش همین..
نزار مثل من در غم و نبود مادرش بسوزه..😭😭
عزیزم چقدر مهربونی 😍خدا بهت عوض خیر بده.
فکر کنم تو خیلی مادر خوبی میشی
چون دنبال راهکار برای حال خوب این بچه هستی
😍
عزیزم خودت بچه داری؟به جز این پسر؟
ما بچه ناتنی نداریم ولی اینکه مادرش زنگ نمیزنه گله نداشته باش، شاید زنگ نمیزنه که تو زندگی شما مشکلی پیش نیاد
احسنت به شما
باهاش حرف بزن و این حرفا رو بهش بگو..بذار حسی که داری و بفهمه کامل و تورو مثل یه دوست بدونه
عزیزم چقدر خوبه که میگی پسرم واقعا خیلی دلچسب بود
حتما پشت سر شما حرف میزنن تا شمارو بده کنن و یجورایی فکر میکنه شما اومدی جای مادرش رو گرفتی و باعث شدی الان بی مادر باشه
نمیدونم چی بگم فقط تا میتونی بهش محبت کن و صبور باش بلاخره متوجه میشه چقدر مهربونی
حتما با مشاور درمیون بزار تا کمکت کنه
وقتی میخوای برنامه سفر و ... بزارین ازش نظر بخواه و نشون بده نظرش برات مهمه
خیلی سعی میکنم بین رضا (پسر ناتنیم) و پسر خودم فرقی نذارم، حتی یه وقتایی به اون بیشتر رسیدم، چون میدونم خیلی وقته که مادر بالای سرش نبوده، ولی خب یه موقع هم کم میارم، میگم این همه من بهش میرسم، به جای اینکه اینا رو ببینه، یاد نبودن مامانش میوفته. این ناراحتم میکنه...
و هیچوقت بد مادرشو جلو روش نگو حتی کوچیک و حقیقت
ببین ازچی بیشتر خوشش میاد،باهمسرت صحبت کن جایی که قبلا رفتن شمانرید،براش برنامه هایی بریز که جای خالی مادرشو حس نکنه،مقلا با پدرش برن استخر وازاین قبیل.
عزیزم اون بچه از لحاظ روحی داغونه چون پدر و مادرش از هم جدان و اونم دوست داره مثل بقیه پدرومادر رو باهم داشته باشه طبیعیه.........شما کار درستی میکنید که باهاش مهربونی خدا خیرت بده ولی اگه میتونی ببرش مشاوره بهتر جواب میده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
