ما دوتا جاریم دوسالی هست ک جاری بخاطر ی کادو که مادرشوهرم بهمون داده باهمه قهر کرده. اینم بگم چون من عقدم مادرشوهرم دوتا کادو بمن داده بود به اون یکی که از این ناراحت شده و با من هم قهر کرده هرجا من باشم نمیاد حتی عروسی نزدیکترین کس باشه.حالا ده روز بعد عروسیمه و من مخوام بهشون پیشنهاد بدم که اونم با ما بیاد خرید عروسی و تدارکاتش و دیگ کینه ای بینمون نباشه و البته نمخوام بعدا که خاطرات مرور میکنیم از این ناراحت بشه که تو تدارکات عروسی منو دعوت نکردن و از این حرفا..بنظرتون بگم یا حالا ک قهره بیخیال بشم.....خانواده شوهرم یبار ک رفتیم خرید نگفته بودن بهش شاید بخاطر اینکه فکر کردن شاید من دلم نمخواد یا چون قهریم نگفتن .حالا اینباز من مخوام خودم پیشنهاد بدم ک بهش بگن که بیاد.کار درست چیه بنظرتون؟
من باید قوی باشم ، مثل پرنده ای که باید پرواز کند ، مثل بارانی که باید ببارد ، مثل خورشیدی که باید بتابد ، مثل چشمه ای که باید بجوشد ، من باید قوی باشم و این باید یعنی انتخاب دیگری به جز قوی بودن و ادامه دادن ندارم🥺🥺🥺 امضای قبلی رو حیفم اومد پاک کنم🤭🤭👈👈👈صبور باش ... هم حکمت را میفهمی...هم قسمت را میچشی... هم معجره را میبینی....😊خاطره زایمان من😊