منم تو داروخونه کار میکردم قبلا
شب بود داروخانه هم یهو شلوغ شد
دکتر گفت خانم...... چراق شماره 2 رو بزن
منم اشتباهی یکو زدم کل داروخانه خاموش شد سیستم قطع شد
سریع روشن کردم اولین چهره هم قیافه دکتر بود که یه جوری با عصبانیت نگام میکرد دلم میخاست دوباره خاموش کنم نبینمش فقط