2737
2734

ساعت ۹ شب پیغام خوندم ولی هیچ جوابی نداد ساعت ۱۲ اومد خونه تقریبا بد نبود خوب هم نبود بعد نیم ساعت گفتم خوندی با سر گفت اره گفتم خوب جوابش

گفت همش مقصر تویی گفتم یعنی تو مقصر نیستی دوباره با سر گفت نه

گفتم مگه چی کار کردم گفت حواس پرتی گفتم حالا بر فرض تو هفته یه موردی فراموش کنم دلیل میشه که تو اینجوری رفتار کنی 

خلاصه زیاد کشش ندادم طبق معمول فهمیدم داره زر زیادی میزنه خودش تبرئه کنه تا یک ساعت هم با هم تی وی دیدیم براش سالاد اوردم شیر اوردم گفتم بفرمایید 

من از اطراف شهرمان چیزی سفارش دادم به شوهر دوستم که خونش تو همون شهرکه گفتم بگیره کارش تو شهر ماست بیاره برام خلاصه شوهر دوستم گفت من تا جمعه شهر شما کار ندارم وای بخاطر تو میام منم گفتم نه بخاطر کار من تو زحمت نیفت خلاصه با فروشنده صحبت کردم که بده شوهرش بیاره نزدیک شهر تا ما پیک بگیریم حالا به شوهرم گفتم نگین دیگه فلانی اینهمه راه بیار وقتی اینجا کار نداره بگیم با پیک بفرسته وای خدا برای هیچکس نیاره یه دفعه پرید گفت عقل نداری هیچی حالیت  نیست گفتم چرا فحش میدی ...خلاصه حرف منو بد فهمیده بود ولی بازم داشت فحش میداد این آدم واقعا روانیه به خدا خسته شدم از دستش بهم میگه به جای اینکه بشینی ک...شعر برای من بنویسی خودت درست کن 

گفتم اگر اون لحظه که احساسم برات نوشتم میدونستم یه خر قراره بخونه نمینوشتم

به قران روزی نیست که فحش نده دعوا نکنه تف به وجودش خدا لعنتش کنه که حتی خودش درمان نمیکنه 

من ک تو عقد بودم هرررروز دعوا داشتیم مث خنگا جدا نشدم 

الانم خونه خودمم یکم بهتر شده اوضاع اما همچنان قهر و دعوا هست اه

❤من به این که خدا دعاهای شماهارو قبول میکنه شکی ندارم❤لطفا برای مادر شدن منم دعا کنید 😔  ب امید اون روزی که تیکربارداریمو بزنم☹☹☹


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

وای چ بد آروم باش عزیزم حتما از بیرون حوصله نداشته سرتو خالی کرده 

  مهم نیس فقیری یا پولدار "انسان" که باشی سرت پیش   خدات و خودت همیشه بلنده 💓هیچی مثل ی وجدان اروم نیست😌خدایا خودت مراقب خانوادم باش عشق هام همسرم ❤🧑....دختره عزیزم💜 👧و پسرکوچولوی نازم 💙👦
2731
2738

چقد بده اون پرده بينتون از بين رفته و خيلي راحت با يد دهني بهت بي احترامي ميكنه

مردا خيلي خودخواهن بعضي هاشون

🎊لاغري با تاپيك بامداد خمارعزيزم🎊 💚گروه سبز   وزن اوليه (٩٦.٤٠٠) وزن فعلي (٧٢.٢٠٠) وزن هدف (٦٨)💚               قد (١٧٠)  شروع رژيم از مهر ٩٨ من ميتونم بزودي به هدفم برسم همونطور كه تا الان با كمك دوستاي خوبم و بامدادخمار عزيزم(الهه جونم) تونستم از اين به بعدم ميتونم 💞👗👗👗👗👗👗👗🥗🥗🥦🥦🥗💚❤️💞ممنونم از الهه جونم و دوستاي خوبم💞❤️😘😘

گلم این طرز مواجه شدن با مشکل و روش حل کردن زندگی زناشویی اشتباس

شما با دوستت یا دوست پسرت که مشکل نداری بخوای با پیام احساساتی حلش کنی

مرداهم اکثرا منطقی هستن تا احساسی 

اصلا با این ک من دوست دارمو تو دوسم نداری و ازین حرفا مشکلی حل نمیشه

باید بشینی قشنگ و منطقی ببینی دردش چیه

من فک نمیکنم شما هم خودت مقصر نباشی

از نحوه برخورد شوهرت مشخصه که اونم توی دلش خیلی چیزا نگه داشته و تحمل کرده

هرچه تو خواهی نه آن میشود// هرچه خدا خواست همان میشود

عزیزم  همسرت بسبار عصبی و تند خو هست ممکنه ژنتیکی باشه یا شاید مزاجش باید اصلاح بشه شاید هم مشکل کاری و مالی داره و کنترل خشم بلد نیست 

احتمالا زیاد اهل حرف زدن هم نیست 

اما از طرفی من متن پیغامت رو خوندم متاسفانه به نظر من پیامت اصلا تاثیرگذار نبود ، یه جورایی نوک پیکان سمت همسرت بود فقط و شما آدم خوبه زندگی هستی ، این مدل انتقاد کردن ولو اینکه با چاشنی دوستت دارم قاطی بشه بیشتر طرف مقابل عصبانی میکنه 


وقتی بچه دارمیشوید اجازه میدهید بخشی از قلبتان تا ابد بیرون از سینه بتپد
نه بابا هر روز اینجوریه مطمئنم درگیر یه بیماری روحیه وگرنه آدم سالم اینجوری نمیکنه

تاپیکاتو خوندم، ما سال اول ازدواجمون دچار این سردی شده بودیم. شوهرمم عیییین شوهر تو بددهنه... ک...شعر تازه حرف خوبشه... خلاصه سال اول زندگیمون من یه مشکل روحی برامون پیش اومده بود و خیلی به هم ریخته بودیم. من دیگه به خودم نمیرسیدم. همش بی حال بودم با موهای پریشون و لباسای بی ریخت و به هم ریخته. توی رابطه سرد بودم و لاغرشده بودم... خونم اکثرا به هم ریخته بود و حس و حال زندگی کلا نداشتم.... توی این مدت هم شوهرم یه حسابدار دختر داشت که از اون بمب های انرژی بود. هیکل خوشگل و ورزشی، آرایش زیبا‌ . لبخند همیشگی و اخلاق پرانرژی... خلاصه شوهرم همش اونو با من مقایسه میکرد و تو سرم میکوبید... و این کارش بدتر حالمو بد میکرد و بدتر لج میکردم و شلخته تر و بی انرژی تر میشدم... شوهرمم روووز به روووز ازم دورتر میشد تا جایی که متوجه شدم داره سمت اون دختره میره. یهو به خودم اومدم... اول دققییییقا عین تو براش یه متن نوشتم. اما گفت این ک...سشعرا چیه بابا جمع کن خودتا... یهو بدتر دنیا رو سرم خراب شد... انگار ناامید از دنیا شده بودم اما چند روز بعدش دوباره شروع کردم اما با یه روش دیگه... 

دیگه بهش آویزون نشدم که بگم بیا تغییر کنیم و... زیادم پاپیچش نمیشدم. شروع کردم به خودم رسیدم و رابطه جنسیمونو گرم تر کردم و خودم و خوشگل میکردم به خونه میرسیدم آشپزی میکردم و غذاهای جدید براش درست میکردم... آهنگ تو خونه میزاشتم و جو خونه رو شاد میکردم و از همه مهمتر یکم رو هیکلم کار کردم و تپل ترش کردم باشگاه رفتم. همینا باعث شد شوهرم دوباره بیاد سمتم... خودش اومد هرروز بغلم میکرد و میگفت دوستم داره ... خودش میگه اشتباه کردم ک فکر خیانت به سرم زد و ازم معذرت خواهی میکنه... خودم میدونم که مهمترین چیزی که روش تاثیر گذاشت اول تپل شدنم بود چون میدونستم لاغر دوست نداره و گرم شدنم تو رابطه جنسی. دومی هم آشپزیای خوبی بود ک براش میکردم چون شکموئه. در درجه آخر هم احساساتمو که بروز میدادم براش و بهش میگفتم دوستت دارم و... بدبختانه بیشتر مردا فقط با شکم و زیر شکم کار دارن بعد با احساسات...  خلاصه شوهرم خووووب بووووود تا چند هفته پیش‌ ... از چند هفته پیش که شکمم خیلی بزرگ شد و رابطمون کم شد و من کمتر به خودم میرسم و اینا دوباره یه کوچولو سردتر شده... شانس منه دیگه چه میشه کرد.‌‌‌‌.. باید این سردیشو تحمل کنم تا بچمون به دنیا بیاد و دوسه ماه بگذره که بتونم براش اون آدم سابق بشم... فک کنم شوهر توئم مث مال من باشه ... به جای حرف زدن زوم کن رو خوشگلیتو و رابطه جنسیتون و اخلاق خوب و غذای خوب. احتمال زیاد  بعد یه مدت برمیگرده سمتت خود به خود

[QUOTE=94190283]تاپیکاتو خوندم، ما سال اول ازدواجمون دچار این سردی شده بودیم. شوهرمم عیییین شوهر تو دقیقا منم نا امید شدم اخه هر کار میکنم صورتم تپل نمیشه و همش میگه صورتت خیلی لاغر البته بچه هم شیر میدم وگرنه فت فیس میخوردم تا صورتمم تپل نشه خوب نمیشم بعدم اینقدر به خودم رسیدم نگام نکرده حرفی نزده به خدا خسته شدم حتی انرژی اینو ندارم یه رژ بزنم براش اوایل ازدواج به خودم می رسیدم میومد خونه در باز میکردم اینقدر به به چهچه میکرد بعد بچه دوم هر دفعه به خودم رسیدم در باز میکردم میگفت این چه قیافه ای درست کردی دیگه حتی حاضر نیستم براش یه رژ بزنم بعدم اینقدر تو غذا ایرادگیره که حد نداره بهترین ها هم بذاری جلوش اول ایراد میگه بعدم بگی در کل چطور بود فقط ایراد اول میگه انرژیم برای ادامه تموم شده 

عزیزم  همسرت بسبار عصبی و تند خو هست ممکنه ژنتیکی باشه یا شاید مزاجش باید اصلاح بشه شاید هم مشک ...

دقیقا کم حرف عصبی ولی مشکل مالی نداره اصلا ما وضع مالیمون بد نیست ولی خیلی خسیسه 

در کل ببینیش می فهمی مشکل روحی روانی داره

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687