بچه ها من کسیو ندادم باهاش درد و دل کنم دلم داره میترکه بیاین یکم ارومم کنید امروز برام گند ترین بود مضخرفترین .
من ی ادم بدبختم ک شوهرم بدترینا رو سرم میاره و بازم دارم جلو خانوادع و فامیل حرف درارش میگم ک خوشبختم و ادای خوشبختا و ادمای بی غمد درمیارم کاش ابنجوری بود اینقد بدختم ک حد نداره ۸ سال عاشق شوهرم بودم با هزار بدبختی بهش رسیدم میدونم دوسم نداشت و عاشق کس دیگ بود گفتم عاشقش میکنم همش فاصلع گرفت منو پیچوند رفت با پسر دایی هاش کادو دارم عشق دادم حتی جواب تلفنمم نمیداد ۴ ماه ی بار تو عقد میومد دنبالم ن کادویی ن عشقی گفتم ازدواج کنیم درست میشه نشد خیانت بد دهنی دسن بزن منم دیگ عشق ندادم بهش شدم مثل خودش با ی بچه ک یهویی شد مشکلاتمون بیشتر شد بخاطر بچه با هم موندیم مثلا ی روز خوب بود ۱۰ روز بد بی دلیل بد کرد عاشقش بودم همش خودمو دلدادی دادم ک ن دوستت داره نداشت امروز کاملا فهمیدم ب زور بامنه و چ حس بدیه زوری بودن دوستم نداره حتی ثانیه ای نمخواد باهام تنها باشه منم عصبی شدم دیگ ادم سابق نیستم غر میزنم فحش میدم جیغ میزنم خستم بچه ها چیکار کنم حالم بده خانوادم نباید بفهمن بابام مریضه دارم دغ میکنم امروز ختم فامیلشون بود حتی ی ثانیم کنارم وانستاد با دختر دایی هاش و پسر دایی هاش گفت و خندید منو بچشو حتی نگاهم نکرد ک تنهل و غریب بودیم همه فهمیدن ک ب ما محل نمیده بچه ها از فردا میخوام بزنم تو خط فراموش کردنش مبدونم نمیتونم ولی این زندگی دیگ درست ننیشه اون نمیخواد منو دوست ندارره زورم نیست .بچه ها خیلی حالم بده از نگاهای امروز فامیل از خندع های دختر داییش ک با تمسخر نگام میکرد حتی ماشینشو داده بود دختر داییش بره بگرده منم چیزی میگفتم فحش کشم مبکرد دیگ عشقی نیست ی زمانی بود الان اجباره بخاطر بچه خسته شدم با این حاا بارم نشون میدم خوشبختم و دم نمیزنم بچه ها کمکم کنید خدا ولم کردهش شاید