2737
2734

سلام 

ما قبلا ی ده سالی تو یه شهر بزرگ مرکز استان زندگی میکردیم تونستیم ی آپارتمان بگیریم و با وام های خوبی ک اداره ب همسرم میداد پراید رو کردیم ۲۰۶ و دوباره وام گرفتیم ی باغچه درخت گرفتیم سال ۹۲ ۷۰ ملیون تو شهر ستان همسرم ک کلی باغ مرکبات هست بهش گفتم بیا آپارتمان بگیریم اینجا با این قیمت اونموقعا گیر میومد بعد رهنش میدادیم اصن قبول نکردخلاصه باغچه موند اصن یک ریال هم بارزشش نیومد روش تا پارسال همین موقعا ی مشتری پیدا شد ب اش ۱۵۰ تومن فروختیمش دقیقا سه ماه بعد قیمتا نجومی سدن و همون باغچه الان شده ۸۰۰ ملیون باورتون میشه.بعد دیدیم تو شهر بزرگ نمیتونیم هزینه ها زیاده انتقالی داد اومدیم شهر همسرم اینجا خونه رهن کردینم ۸۰ تا.آپارتمان خودمونم ۶۵تا رهن دادیم .با پول فروش باغ ۱۰۰ تا گذاشتیم روش ی قطعه زمین مسکونی گرفتیم .الان ۶ ماهه اومدیم شهرستان حس میکنم هبچی نداریم حس پوچی بهم دست میده همش فکرم درگیر خونه س .خونه های ویلایی اینجا شده میلیاردی خانه دار شدن اینجا شده برام کابوس بو این گرونیا خ اذیتم ..

خدا رو دوست دارم واسه اینکه حواسش با منه
خدا رو دوست دارم آخه همیشه لبخند می زنه

میدونم سخته ولی بشینی دایما فکر و خیال خدایی ناکرده همون پول رو باید خرج دوا و درمان خودت کنی ...بیماری روحی و افسردگی چیز عجیبی نیست از همین چیزا شروع میشه ...بعدم گذشته درگذشته ..دیگه تموم شده و سرکوفت و خودخوری بی فایده هست ..پس در حال زندگی کن و تلاش کن که بخری ..خیلی ها همون خونه رو هم ندارن 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

کابوس از دست رفتن سلامتیه  اخه مال دنیا هم غصه داره ..ول کنید

خیلی فکرم درگیره همش میگم اگه الان فروخته بودیم راحت ی خونه ویلایی میگرفتیم افسووووس

خدا رو دوست دارم واسه اینکه حواسش با منه
خدا رو دوست دارم آخه همیشه لبخند می زنه
2728
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730