2737
2734
عنوان

نیاز به راهنمایی

45 بازدید | 2 پست

من تو این یه هفته از بس از طرف شوهر و خانوادش به حال جنون رسیده بودم که دو روزه پیش به مادرم پیام دادم و کلی گله کردم که چرا براشون بی اهمیت شدم که پشت تنها دخترشون درنمیان و از این حرفا. بعد مادرم این چند روز هرچقدر زنگ زد برنداشتم چون از یه طرف حالم بد بود از یه طرف دلم شکسته بود و از زندگی سیر بودم. 

الان واقعا نمیدونم چیکار کنم..چطوری از دلش دربیارم.. با اینکه اوضاع باز همونه ولی نباید اینکارو میکردم.. موندم چیکار کنم . از یه طرف نمیتونم زنگ بزنم ازیه طرف هنوز عصبانی ام.. 

چقدر سخت میگذره این روزها ... خستم خیییلی...

از دل مادرت در بیار زنگ بزن بگو مامان جان ببخش حالم خوب نبود نمیخاستم شمارم ناراحت کنم

بعدم من نمیدونم علت ناراحتیت از خانواده همسر چیه اما هرچی هس اهمیت نده حرص نخور اینجور فقط خودت اذیت میشی اصلا برات مهم نباشه کاراشون

میشهواسه مامانشدنمیهصلواتبفرستی😭🌷

عزیز دلم وقتی ازدواج میکنی یعنی قبول داری که اینقدر بزرگ شدی که پس مشکلات بربیای. پس بعد ازدواج مشکلات سما ربطی به خانوادی شما نداره. خودت باید از پسش بر بیای. فقط غمرو دل اونا میزاری

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730