2703
2553

کوچیک که بودم آدم خیلی بدی بودم . کلا از اذیت پدر مادر بگیر تااااااااا آدمای اطرافم . آزارم به تمام موجودات زنده میرسید. آدم . حیوون .  چون پدر مادرم به خاطر شاغل بودنشون وقت نمیکردن بهم توجه کنن .معلم ان هردوتاشون . واس همینه الان افسردگی گرفتم . از بچگی کارهای خیلی بدی کردم . تااااااااا الان که 19سالمه . تقریبا یه ساله که بد بودنمو یکم کنترل کردم . میدونم خیلی بدم .بههم راهکار بدین چجوری جبران کنم . چجوری به حیوونا خوبی کنم. بهم فوش ندین لطفا . یکی از کارهای بدم چاقو زدن به سگ ها بود . این کمترینش بود . یه راه حل بگین دعا میکنم براتون  

خیلی وقت نیس که آدم ریلکسی شدم. دنیا به کاممه. بااینکه سنم زیاد نیس ولی دارم به تک تک آرزوهام میرسم. شایدم به این خاطر هست که دنیارو جدی نگرفتم. سخت گذشت بهم تا فهمیدم منم یه روزی میمیرم.دیگه بعد یه سال مرگم کسی منو یادش نمیمونه. حتی پدرمادرمم دیگه زیاد منو یاد نمیکنن. حتی عشقم. حتی دوستام. دارم به تک تک آرزوهام میرسم چون دل خوشی دارم. این دل خوش رو یکماهه که بهش رسیدم. واسه هیچ چیزی خودمو ناراحت نمیکنم. حرفای مردم رو اگه به کامم نباشه به یه ورم میگیرم. خیلی وقت نیس که دیگه اگه مردم سوالی میپرسن جوابشونو نمی دم یا اگرم بدم کوتاه . چون زندگی من به کسی ربط نداره. خیلی وقت نیس آدمارو میشناسم. تقریبا از روزی که با نینی سایت آشنا شدم خیلی چیزا اومده دستم.  هنوز 20ساله م نشده ولی از یه آدم30ساله بیشتر میدونم. خیلی وقته تحویلم نگرفتن دوروبریام . ولی الان افتادن به پام. دارن پاچه خواریمو میکنن. کی باورش میشه دارن پاچه خواری یه دختر 19ساله شهرستانی رو میکنن؟  آره کسگم خیلی چیزا یاد گرفتم. درس رو دوست ندارم چون فرقی بحالم نکرد. حالمو خوب نکرد. باعث نشد از زندگی چیزی یاد بگیرم. هر کاری دوس داشته باشم میکنم. حرفت حق باشه با جونو دلم قبولت دارم و میگم چشم. حرفت حق نباشه یه گوشم دره یه گوشم دروازه. دنیا قبلنا به کامم تلخ بود . خیلی سخته منی که دوستام سرم جنگ و دعوا داشتن که با کدومشون برم بیرون و با کدومشون حرف بزنم یهو تنها شم. باورت نمیشه اگه بگم از اون چهل پنجاتا دوستی که داشتم یکیشم نموند باهام . دیگه نمیخام هیچ دوستی داشته باشم. چند ساله تنهام .پیشونی خدامو میبوسم که گذاشت من تنها باشم .تنها نمیشدم الان اینهمه خوشبخت نمیبودم. فقط یکماهه فهمیدم زندگی چیه. چجور باید باشم. چیکار باید بکنم. از زندگی چی میخام .کوچیکترین چیزا هم مثل یه فیلم نگا کردن منو خوشحال میکنه. دیگه از آدما خوشم نمیاد . از هیچکی . امیدوارم توام یه روزی به خوشبختی که من دارم برسی.

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥 

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود و حتی توی تعطیلی های عید هم هستن. 

بیا اینم لینکش ایشالا مشکلت حل میشه 💕🌷

2456

تو دختری چطور دلت اومد

بانمک بودن با بی‌شعور بودن فرق داره ...رُک بودن با بی‌ادبی فرق داره، اجتماعی بودن با پررویی و چَتر بودن فرق داره،زرنگ بودن با "سر دیگران کلاه گذاشتن" فرق داره ....و مشکلات ما دقیقا از آنجایی شروع شد که این تفاوت‌ها را درک نکردیم!
2714

خب عزیزم این میتونه ب مرور زمان خیلی بدتر بشه حتما پیش ی روانپزشک برید 

دوباره قطار دلم افتاد روی ریل جنوب...بعضی از روزها انگار جزو عمر ما حساب نمی شوند...روزهایی که قبل از غروب آفتاب روبروی اروند نشسته ای...این موج ها با تو میخواهند حرف بزنند این صدا صدای موج آب نیست صدای کلنجار رفتن دریاست برای فاش کردن رازهایی که به چشمانش دیده...و تو میبینی که آسمان اروند هم سنگینی می کند...نماز را که خواندی باید بروی کاروان در حال حرکت است و ناگزیر باید بروی دلت را جا می گذاری کنار یادمان شهدای گمنام اروند و می گویی من این دل را به امانت کنارتان می گذارم و می روم...دلاوران دریا دل مراقب دلم باشید من به شهری برمیگردم که کمتر امانت داری چون شما را دارد به شهری که من می روم کمتر پیدا می شود کسی که به آب خروشان اروند خشمگین بزند و طناب را رو به ساحل رها کند  به امید آنکه مهدی فاطمه(عج) انتهای طناب را می گیرد...من به شهری بر میگردم که امام غایبش غریب است ادبیات شهر من با ساحل اروند متفاوت است...شــهدا گاهی نگاهی...    عضویت قبلیم ۹۷/۹/۲۵
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687