بچه ها من ازشهرخودم عروس شدم اومدم یه شهردیگه
شوهرم یه بچه 9ساله از زندگی قبلیش داشت
کلا حمایت عاطفی خونوادم خیلی کمه
پدرومادرم ازهم جداشدن
درحدی مادرم بفکر خودشه که بعد 6ماه دوس نداشت من یک هفته خونش وایستم
من واقعا دلم داشت ازدلتنگی میترکید
دلم برااتاقمم تنگ شده بود
الان سال دومیه که ازدواج کردم و بامامانم کلا کات کردم الان سه ماهه
توزندگیم شوهرم خیلی کم حرفه پولداره ولی مغروره و کم حرف خیلی کم بهم محبت میکنه
من ازدست بچه خیلی عذاب کشیدم چون مشکلات روحی و جسمیه فراوونی داشت و منم بی تجربه
من تاحالا تو عمرم باهیچ بچه ای رابطه ای جزعلاقه نداشتم
همه ی بچه های خواهر برادرام منو دوس دارن ولی بااین یکی زیاد نتونستم رابطه برقرار کنم
الان خودم میدونم شوهرم عاطفه اش کمه
ولی نمیدونم این حس کمبود محبتی که دارم اگر ازسمت مادرپدرم تامین میشد شاید دیگه اینقد کم محبتیه شوهرم بچشمم نمیومد
شما شوهراتون بهتون زیاد محبت میکنه
سربالا جوابتونو نمیده