من یه ادم احمقی بودم که از خودم میگذشتم بخاطر دیگران کمکشونمیکردم به هرکس هرچقدر میتونستم کمکمیدادم حتی اگه دشمنم بود
یه مدت دارم رو خودم کار میکنم وقتی دیدم بعضیا تا براشونکار کنم و نیازاشونو براورده کنم دوستم دارن و وقتی بهشون نه بگم ادمم حسابم نمیکنن گفتم به جهنم
میخوام ادم خوبه نباشم بذار بگن بده بدجنسه تنبله خودخواههه یا هر اسم دیگه ای که میخوان روم بذارن میخوام به خودم بها بدم تو هرتصمیمی اول خودمو در نظر بگیرم بعد بقیه هرچی هم میخوان راجبم بگن و فکر کنن مهم نیست
این برا اشناهاست
براغریبه که خیلی ادمی میخواد کاری بکنه واقعا