بچه ها یادتونه پسرخالم رو گفتم برده بودن
امروز بعد ۳۱ روز اوردن ازش پرسید بودن کیو تو این شهر داری اونم گفت بود شوهر خالم رستوران داره بعد گذاشتنش دم در رستوران رو رفتن صحیح و سالم فقط خیلی لاغر شده
خیلی از نینی سایتی های با معرفت احوالش رو میپرسیدن ازم
گفتم این شادی این اشک شوق رو با شما درمیون بزارم