سلام خانما.شبتون بخیر.من عقدم.با خانواده همسرم نه قهرم و نه به ظاهر مشکلی دارم و نمیخوامم داشته باشم و معمولا اگرم حرفی بشنوم نادیده میگیرم و دامن نمیزنم.اوایل بیشتر میرفتم میموندم خونشون ولی بعد یه مدت دیدم هم انگار خودم دم دستی دارم میشم هم زیادی دارم قاطی میشم و بلاخره مجبور بودم تایم طولانی منتظر باشم تا همسرم بیاد از سرکار.تا اینکه تصمیم گرفتم در نهایت احترامی که براشون قایل هستم یه هفته در میون اخر هفته ها برم سر بزنم و جمعه شبم برگردم.یه هفته من برم یه هفته همسرم بیاد.خودم اینجوری خیلی راحتترم.بنظرتون اینجوری خوبه؟اصلا رفتار درست چیه در مورد رفتن خونه همسر در دوران مزخرف عقد؟
همین رویه ک پیش گرفتی عالیه👌
همین تصمیمی که گرفتی خوبه
دیر به دیر بری کمتر روتون به هم باز میشه و مشکلات کمتره
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
من بابلم شب نمیذاشت هفته ای یبار من میامدم شام یبارم اون ۴ماه بعدم عروسی کردیم
من اگه عقد باشم شبا به هیچ عنوان نمیمونم خونه خانواده همسرم (حالا هرچقدر هم که میخواد من و اونا نسبت به هم مهر و محبت داشته باشیم). در مورد شما بنظرم کارتون بهترینه. دوری و دوستی با احترام و سنگین
عزیزم زیاد نرو. چ الان چ بعد ازدواج. همین روشی که الان پیش گرفتی خوبه. هرچی کمتر بری هم احترامت حفظ میشه هم عزیزتری.
کمتر برو
سعی کن بیشتر باهاشون تماس بگیری
تو ٢ماه عقدمون فقط يبار رفتم اونم بادعوت و اصراررر زياد
بهترین کارو می کنی !
من هفته ای یه بار میرفتم، احتراما حفظ شد و بعد ازدواج هرشب با همسرم یه ساعت میریم
خواهرم تو عقد همیشه خونه مادرشوهرشه، الان به اختلاف خوردن
اینجوری خیلی خوبه عزیزم. منم خانواده شوهرم خیلی خوب و مهربون اوایل زیاد میرفتم ولی بعدش رفت و امد رو کم کردم. چون در هر صورت بازم یه حرفهایی پیش میاد. اینجوری خودم خیلی راحتترم
بعد از عروسی رفت و امدم هفته ای یک یا دوبار شده.اوایل عقد خیلی بیشتر میرفتم.در حد یک ساعت نسشتن میرم و برمیگردم
باشوهرت برو باشوهرتم بیا تنها اونجا نباشی اونجا نخواب دیر به دیرم برو!
اینجوری خیلی بهتره
طرز فکرت خوبه . افرین
دوستای مهربونم ممنونم که اومدین نظر دادین پس خیالم راحت شد کار بدی نکردم.خیلی هم اهل تلفن بازی نیستم چون اگه بخوام همش زنگ بزنم میشه وظیفه و انتظار دارن همش تماس بگیرم هر از چندگاهی که نرم تماس میگیرم یه احوالپرسی میکنم و قطع میکنم.موافقم من اگه نجنبیده بودم داشت حرف پیش میومد ناخودآگاه.زن داداش خودم هر بار میومد یه هفته خونمون میموند خدایی منو خواهرمم مجرد بودیم کلی حرف و حدیث و حاشیه ایجاد شد که هنوزم تو دل هممون مونده.
عزیزم منم هفته ای یک الی دو بار میزم. اهل تماس تلفنی هم نیستم. به همه هم گفتم از تماس تلفنی خوشم نمیاد
کلا زنگ نمیزنم بهشون. خانواده شوهرم خیلی خوب و با فرهنگ هستن. همیشه میگن زن و شوهر باید با هم خوش باشن. در همین حد که دوبار میرم پیششون راضی هستن
قبلا که بیشتر میرفتم احساس میکردم که یخورده همه چیز تغییر کرده. به خودم اومدم رو رفت و امد رو کم کردم
بقول شوهرم میگه هر کی دورتره عزیزتره😁
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
