سلام.حالا مگه چیه با بنده خدا تنها شدی! اشکالی نداره منم توعقد که بودم شوهرم خیلی منومیبرد خونشون البته خواهر یابرادر مجرد توخونه نداشت وگرنه زیاد نمیرفتم.وهرچی به شوهرم اصرارمیکردم زیاد بمونم مزاحم میشم منوخیلی نبر مزاحم نشم میگفت نه باید بمونی چون شوهرم دلش برام تنگ میشد.مادرپدرشم دوست داشتن من باشم.خیلی مواقع هم تنها بودم بامادرشوهرم شوهرم سرکارمیرفت وکلی ام گپ میزدم باهاش. صمیمی امِ هستم باهاش.حالا شما یک ماه نبودی یکروز باشی چه اشکالی داره؟! سخت میگیری عزیزم
مامان نی نی منم همین طور خیلی با مادرشوهر خدا را شکر خوبیم ...اون از گذشته هاش میگه من وقتی از دست شوهرم ناراحتم بهش میگم اونم میگه بیاد کارش دارم ....کلی هم باهم تعریف میکنیم تو هفته اش دوغ درست میکنه زنگم میزنه با دخمل میریم خونشون تو حیاط باصفاشون زیر درخت ها میخوریم 😋