81aram مدیر عضویت: 1398/03/18 تعداد پست: 1505 عنوان شوهرم..... | مشاهده متن کامل بحث + 223533 بازدید | 1266 پست سلام دو روز پیش ک خونه ی مادر شوهرم بودم (عقدیم)شوهرم ی کاری واسش پیش اومد از ساعت ۴تا ۹رفت بیرون منم بامادرش تنها بودم و واقعا حوصلم سررفته بود وحسابی از دست شوهرم شاکی بودم ک منو تنهاگذاشته و رفته بیرون 1398/03/27 | 23:59 25 نفر لایک کرده اند ... گزارش تاپیک نامناسب
kzzbahar عضویت: 1397/11/06 تعداد پست: 3428 منم امروز اینطور بودم سر گیجه گزفتم انقده با گوشی ور رفتمولی درک کردم کار داشت اگ میدونست کارش طول میکشه میگفت ک برم خونه خودمون
81aram مدیر استارتر عضویت: 1398/03/18 تعداد پست: 1505 بعد مامانم زنگ زد ک بیا بریم خونه ی خالت منم بهش زنگ زدم گفت نمیخاد بری ی امروزو اومدی خونه ی ما (ی ماه ک درگیر امتحانا بودم خیلی همو ندیده بودیم) منم حسابی از دسش اعصبانی بودم و وقتی اومد خیلی باهاش سرد برخورد کردم
kzzbahar عضویت: 1397/11/06 تعداد پست: 3428 من روزها و سالها تنهام باهاش😑😐😐😐😐😐 شبا شوهرم میاد باهم زندگی میکنید
حلوالوزدماوند عضویت: 1397/02/11 تعداد پست: 37250 من روزها و سالها تنهام باهاش😑😐😐😐😐😐 شبا شوهرم میاد برات یه حدیث کسا میخونم خدابهت صبرِ ایوب بدهد یک خانومم که حجته مسلمانی ام امام حسین علیه السلامه این جمله را توی فیلمِ روز واقعه ازیک نصرانی که شاهد واقعه ی کربلا بود شنیدم
دخترایرونی57 عضویت: 1397/09/20 تعداد پست: 51250 حساس نشو حساس نشو اگه فکر میکنی از من بیشتر میفهمی حق با شماست لطفا با بحث نه اعصاب خودت رو بهم بریز نه من رو چون نه من متقاعد میشم نه شما با تشکر از کاربران فهبم
81aram مدیر استارتر عضویت: 1398/03/18 تعداد پست: 1505 و بهش گفتم بعد شام اینکه شام خوردیم منو زود ببر خونمون دیگه نمیتونم اینجا باشم البته اصلا تو صورتش نگاه نکردم
sahel1379 عضویت: 1398/01/16 تعداد پست: 4667 و بهش گفتم بعد شام اینکه شام خوردیم منو زود ببر خونمون دیگه نمیتونم اینجا باشم البته اصلا تو صورتش ن ... مثل خودمی
gray_m عضویت: 1397/12/22 تعداد پست: 1076 برات یه حدیث کسا میخونم خدابهت صبرِ ایوب بدهد هعییییییی،همین دیشبم یه دعوای مفصل بینمون پیش اومد، شوهرم یکم عصبانی شد دادو بیداد کرد اون برگشت به من گفت همش زیر سره توعه از وقتی عروسی کرده اینطوری شده😐😐 حالا من هنش بهش میگم احترام نگه دار فلانا.... هعی دلم خونه خون