نمیشناسمت اما از اونجایی ک لبه پرتگام به هر چیزی که بنظرم کمک کننده هست چنگ میزنم
من نامزدمو دوست دارم و الان سر ی موضوع پوچ باهاش قهرم و سر لج افتادم ک بهم بزنم قراره دو سه روز دیگه بیاد تا باهم حرف بزنیم چون خودمو میشناسم و میدونم مرغم ی پا داره و از خر شیطون پیاده نمیشم اومدم ازت خواهش کنم برام دعا کنی ک هر چی صلاحمه و خیره اتفاق بیفته و اگ خیره آشتی کنم زبونم ب مخالفت نچرخه و برعکس