سلام بچه ها .. من 4 ساله ازدواج کردم طبقه پایین خونه مادرشوهرم زندگی میکنم تو این مدت خیلی عذابم داد با وجود اینکه خیلی بهش میرسیدم یا مسخرم میکردن یا عیب میداشتن .. غذا میپختم میگفتن مو توش بوده ن یبار 5 بار .. واقعا هم خونه خودش پر موه چون دیابت داره نمیتونه خونه رو تمیز کنه ...میگه اگه فلانی رو عروس میگرفتم الان بچم مغازه طلا فروشی داشت .. بچه ها شوهرم وقتی بامن ازدواج کرد فقط ی پراید داشت الان ی ام وی ام شاسی داره یدونه هم ماشین ایسوزو خریدیم ..باباش ی قرونم کمک نکرده ... هزار جور زجرم دادن ک نازا هستی ... توقع دارن براشون خرج کنیم ...جدیدا نقشه هم کشیده بود بخاطر بچه زندکی ما رو از هم بپاشه ک خداروشکر زود فهمیدیم .. منم دیگ کلا بهش محل نمیدم نمیرم بالا غذا هم نمیدم بهشون .. کارمندم .