سلام دوستان گل؛ بحث خیلی طولانی ولی همه رو یک جا مینویسم. یک هفته پیش اسباب کشی کردم بعد مامانم اینا همه آومدن کمک ولی از فامیل شوهرم هیچکس نیامد با اینکه صبح همسرم به پدرش زنگ زد که بیاین من میخوام برم املاک شما پیش کارگرها باشین ولی نیومد از آخر برادر شوهرم اومد همینطور ایستاد وسایل ریز رو داشتم میاوردم حتی از دستم نگرفت همینطور نگاه میکرد یک ساعت بود رفت
عزیزم از هیچ کس توقع نداشته باش حتی خونواده خودت 😊 اینجوری همیشه تو ارامشی .
خوب اشکال نداره شمام اونا کار داشتن کمک نکنید
بالاخره اونا هم به کمک تو نیاز دارند یه روزی اون موقع خودت رو کنار بکش
بعد خواهر شوهرم زنگ زد ما فردا میام اصلا تا امروز نیامده به همسرم گفته زنت زرنگ همو رو خودش سریع جمع میکنه الان تولد پسرم هست بخدا به خاطر اینا موندم چکار کنم دلم نمیخواد دعوت کنم ولی میدونم همسرم با اینکه آزشون ناراحته ولی قبول نمیکنه نگم منم تولد پسرم رو کنسل کردم به نظرتون چکار کنم
بهتر نیومدن تازه کمتر حرص میخوری اونجوری چون اگه بیان دخالت بیجا میکنن
اره خود خواهرشوهرم یکماه دیگه اسباب کشی داره
خواهرشوهرم میگه ما گرفتاریم اون شب عروسی دعوت بودیم از ساعت ٨ اون از ٧ رفته بود خخخخخخخ
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
