سلام :)
چند روز پیش وبلاگ اینک رو دیدم...یه خانوم 44 ساله که به شدت طرفدار ازدواج مجدد آقایونه!وقتی پست هاشون میخوندم خیلی برام عجیب بود چطور ممکنه یه خانم بپذیره همسرش یک در میون کنارش باشه یا بتونه همسرش رو با کسی شریک بدونه!از این بابت خوشحال باشه و بگه حسادت نمیکنه!با خوندن پست هاش داشتم شاخ در میاوردم!هر لحظه دلم میخواست براش کامنت بزارم!تو یکی از پست هاش گفته بود مردی ک دو زن میگیره نشونه هوس باز بودنش نیست بلکه نشونه ی اقتدارشه!اعصابم خورد شد!دلم میخواست سرمو بکوبم به دیوار!
آرشیو پست هاش رو زیر رو کردم از سال های 93 تا 98!دیدم قضیه اون جور هم ک دیده میشه نیست!این خانوم ک با شوهرش خوشبخت هم بوده در کنار بچه هاشون زندگی خوبی داشتن!ولی شوهرش دنبال صیغه کردن میوفته!این خانوم هم دلش خون بوده!همون حس تنفر از همسر!اجبار برای موندن بخاطر بچه هاش!همون حس هایی که همه خانوم ها دارن!ولی همسرش کوتاه نمیومده!این خانومم خودش یه دختری رو براش پسندیده ک حداقل دنبال صیغه نباشه شوهرش!تو پست هاش حال بدش کاملا مشخص بود!ولی خب بچه کوچیک داشت و بخاطر بچه هاش زندگی رو تحمل کرد!و به شدت معتقد بود همسرش هوسبازه!
متوجه شدم اینکه الان خوشحاله و میگه شوهرم مقتدره همش نقشه!همش بازیه ک خودشو گول بزنه!ک اتفاق تلخی ک افتاد رو نبینه!ک هر روز نمیره و نشکنه!ک هر شب ک تنهاست با فکر و خیال دیوونه نشه!
ولی حس نفرت دارم ک با این کارش تشویق میکنه مردا رو به ازدواج!و حتی گفته بود نمیزارم پسرم برای ازدواجش امضا کنه ک حق طلاق به خانومش داده بشه در صورت ازدواج مجدد!چقدر زنان علیه زنان واضح بود1اون ک خودش این روزای سخت رو گذرونده!حتی برای پسر خودشم آرامش نمیخواد!
خدا همین مادرشوهری نصیبتون نکنه :)))))