خواهر كوچولوش ميومد تعريف ميكرد
نميدونست ممكنه سر خواهرش به باد بره🤦🏼♀️
خواهره اون زمان ١٦ سالش بود
١٥ سالگي شوهر كرده بود اون موقع ١٦ بود و دبيرستاني
اين خواهرشم راهنمايي بود.
خواهرش سر خونه و زندگيش رفته بود.
ميگفت براي دوست پسرش براي ولن كادو ميخره
با هم رفته بودن بيرون
به شوهرش دروغ ميگفت كه بتونه بره پسره رو ببينه.
عكس عروسيشو خواهرش آورده بود
بچه ها انگار تن بچه لباس عروس كرده بودن
كاشكي زندگيش تباه نشده باشه😔
يهو يادش افتادم دلم سوخت