بچه ها من خواهرشوهرای خوبی دارم، بی آزار هستن. سنشون از من بیشتر و بزرگن تو خونه ی پدری هستن. پدر مادر همسرم فوت شدن. ازدواج منم فامیلی بوده. این چند تا خواهرشوهر که دارم اصلا اهل زنگ زدن و احوالپرسی از زن برادرا نیستن. فقط به داداش شون زنگ میزنن. من چند بار زنگ زدم و احوالپرسی میکردم، اما دیگه میخام اینکارو نکنم. چون اونا خودشون فقط ب فکر آرامش و راحتی خودشون هستوقتی هم که شهرستان میریم، هیچ کدوم یکبار زنگ نزدن که بگن بیا اینجا. شوهرم میره اونجا منم خونه ی مامانم. چند بار بدون دعوت با شوهرم رفتم اونجا. واقعا خونه ی مادرم خجالت میکشم که هیچکدوم از خواهرشوهرا و جاریا دعوت نمی کنن
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.