2733
2734

سلام می خوام داستان همسایمون کع دیروز برام تعریف کردند رو بگم من با خود همسایمون هم رفیقم و از خودش هم پرسیدم کاملا تایید کرد خیلی بهش غبطه خوردم ...کوتاه الان میزارم

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

همسایه ما اسم فرضیش گلرخ باشه ....گلرخ وقتی ده سالش بوده یه پسری به خاطر ازدواج برادرش رخ داده بوده و یک سال از خودش بزرگ تر بوده رو میبینه پسره مثلا اسمش سعید باشه ...گلرخ وقتی سعید رو میبینه تو ده سالگی و بچگیش بهش علاقه مند بوده ولی نمی دونسته اسم این حسش چیه

بعد این رازو تو دلش نگه میداره چون تک دختر بوده و خواهر نداشته و بچع بوده جرئت نمی کنه به کسی بگه ...میگذره تا پونزده سالش میشه و متوجه میشه عاشق شده پنج ساله عاشق سعید بوده هر روز بیشتر از دیروز

2738

گلرخ درسش عالی بوده یعنی هوش بالایی داشته حوری که توی اقوام زبون زد همه بوده ولی اعتماد به نفسش به خاطر چهرش خیلی پایین بوده و خودشرو. خیلی پایین تر از سعید میدیده

بلاخره طاقت. نمیاره و شماره سعید رو از یه حایی گیر میاره و به صورت ناشناس بهش پیام میده که متاسفانه دستش برای سعید رو میشه و سعید گلرخو میشناسه و بهش میگ بیا باهخ دوست باشیم 

گلرخ که تو اسمونا بوده قبول میکنه ولی سعید همیشع فک میکرده گلرخ از روی شیطنت بهش پیام دادع و اونا تا هفده سالگی گلرخ دوست بودن اما به دلایلی این دوستی تموم میشه و گلرخ ضربه روحی شدیدی می خوره

جوری میشه که از یک دختر پر نشاط و شاد و خیلییی با احساس به یه دختر افسرده و عصبی و سنگدل تبدیل میشه که هیچ حسی براش وحود نداشته حتی سعید بهش پیام داده یوده اما اون نخواسته سعید برگرده...این راز فقط بین اون دو نفر بوذه و در ظاهر حوری رفتار می کرده انگار سعید رو فراموش کرده ولی اصلا یه‌ساعت هم از قکز سعید بیرپن نمیاد

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز