عقد کرده هستم، محل کار همسرم نزدیک ماس وامروز شیفتش بود، من گاهی واسش غذا میبردم، امزوز مامانم غذایی که دوست داره درست کرد با سالاد گفت ببر واسش غذا نداره بخوره، بهش زنگ زدم صدای گوشیم هم یلند یود مامانم میشنید، داد زد اه دهنمو سرویس کردی غذا بخام خودم میخرم میخورم. منم قط کردم گریه ام بند نمیاد