یکی از اشناهامون موقعی ده سالش بوده مامانش فوت میشه خانواده مادریش هم مخصوصا داییش با پدرش مشکل داشتن توی مراسم خاکسپاری مامانش داییش میگیره باباش میزنه کلا رفت اومد نداشتن مادر بزرگش از پدرش مهریه دخترش هم میگیره دیگه باباش هم اجازه نمیده با خانواده مادریشون رفت اومد کنن حالا بعد از هفده سال داییش رفته پیش فامیلمون گفته دایی این سهم شما هست با مهریه ای که از باباتون گرفتم این زمین ها رو خریدم واسه شما اینم و سهم الارث مادریتون خلاصه یک شبه میلیاردر شده
چه خوب
مبارکش😄
ایول به داییه
از کتاب الاغ ها پرواز میکنن
دمشگرم
افرین به داییش
همچین دایی مارا ارزوست
دم داییه گرم چه با معرفت بوده
شانسو ببین جون بابا ☺
عین فیلمهاست.یهو به ادم میگن یه ارث بزرگ رسیده بهت
دم داییه گرم
توایران همچین چیزی محاله😃
الان داشتم فک میکردم داییه پولو بالا کشیده
زود قضاوت نکنیم😁
بخدا حقیقت داره ، دعواشون هم سر این بوده خانمه نیاز به جراحی داشته برادر و خواهر های خانمه میگفتن باید بریم فلان شهر عمل کنه دکتر های شهر خودمون خوب نیستن ولی شوهرش نمی زاره داخل شهر خودشون عمل میکنه باعث میشه خانمه فوت بشه همین باعث کینه برادر و خواهر های خانمه میشه به شوهرش میگن قاتل خواهرمون تو هستی خیلی کشمکش داشتن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
9 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
10 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
