امروز رفته بودم خونه مامانم بعد از ظهر رفتم خونه بابا بزرگم شوهرم زنگ زد با توپ پر که یسره ولی مامانت وله تو ام ول شدی مامانمم شنید ناراحت شد با مامانمم بحثش شد هر چی دلش میخواد به خانوادم میگه الانم اوردم خونه مامان جوووونش 😡😡😡😡😡😡
اره دو سال عروسی کردم من شاید سرجمع ۳ یا ۵ ماه خونه خودم بودم خوب منم کم اوردم چقدر ب سازش برقصم ماد ...
وا چ پررو اگر موقعیتشم پیش اومد ک بری سرکاری نری ها وظیفه پسرشه کار کنه پول دربیاره تو اگرم کار کنی همه حقوقت مال خودته اگر دلت خواست میتونی خرج زندگیت کنی هیچ اجباری نداری
خوب وایسا خونه بارات بزار تکلیفتو روشن کنه غلط کرد زن گرفت با برده اشتباه گرفته
وایستاده بود جلو خونه مامانم اینا دادو بیدا گفتم ابرو مامانم اینا رو میبره بیام برم الانم واقعا دلم نمیخواد مامانشو ببینم چون تمام مشکلات من زیر سر اونه
منم الان یک هفته قهرم اومدم خونه بابام بهش پیام دادم ک نمیای دنبالم از خدات بود من برم میگه خودت رفتی خودتم بیا تو تاپیک هس دلیل قهرم😔😔😔😔من موندم سردوراهی
(میتونید رها صدام کنید🙋♀️)وقتی مرا "نفسم" خطاب میکنی.... نفسم میگیرد.... نمیدانم از شوق بودنت است.... یا از تصور نبودنت....... کنارم بمان ای خوبترین خوب ها...... نفس من بند نفس های توست خوب من....